آینده ترسناک برای زاگرس؛ برای ایران

طی یک سال گذشته روزی نبوده که در ذیل اخبار روزانه خبری از آتش سوزی های گسترده در جنگل های زاگرس و خاکسترشدن درختان بلوط چند صدساله نباشد. تنها از ابتدای سال تا کنون ۱۵ هزار هکتار از جنگل های زاگرس سوخته اند و تن خاک را سیاه کرده اند. ضمن اینکه باید به نابودی ۷۰ میلیون هکتار از این جنگل ها طی هفتاد سال گذشته اشاره داشت که امروز تنها ۵ میلیون هکتار از این ثروت بی بدیل باقی مانده است.
برای اهمیت و ضرورت حفظ بقای زاگرس همین بس که بدانید حدود نیمی از جنگل های کشور در این منطقه قرار دارد و بیش از ۴۰ درصد منابع آبی کشور از این منطقه تأمین می شود و بیش از ۵۰ درصد عشایر کشور در این مناطق سکنی دارند و بیش ۵۰ درصد دام های کشور در این منطقه چرا می کنند.
ایران در کمربند بیابانی جهان قرار دارد و تنها عوامل ادامه حیات در کشورمان وجود دو رشته کوهی زاگرس و البرز می باشند. اما اهمیت زاگرس برای ما بسیار بالاست چرا که حیات و زیست بیش از نیمی از انسان ها و موجودات زنده کشورمان به حیات زاگرس وابسته است. اما بنابر نظرات کارشناسان محیط زیست با روند کنونی نابودی جنگل های زاگرس احتمالاً تا ۵۰ سال آینده اثری از این جنگل ها باقی نخواهد ماند و بیش از ۸۰ درصد مراتع کشور نابود خواهد شد.
نابودی جنگل ها و مراتع به منزله از بین رفتن چرخه حیات دامی و صدها گونه جانوری است. با نابودی این اکو سیستم هرچقدر هم انسان بتواند با مدیریت بحران خود را زنده نگه دارد، قطعاً آسیب خواهد دید و مساحت زاگرس به زمره بیابان های کشور الحاق خواهد شد و شاید
قرن ها زمان ببرد تا حیات مجدد آن بازگردد.
این ترس و نگرانی از آینده ای نه چندان دور تنها با رعایت نکاتی از سوی مسئولان و ساکنان این منطقه و جلوگیری از سواستفاده
فرصت طلبان قابل کنترل است. کافی است با نظارت های کافی در حفاظت از این جنگل ها و آموزش ساکنان در زمینه فعالیت های دامپروری تنفسی به زاگرس بدهیم تا خود را حفظ کند.
طمع چوب سوزی برای تهیه ذغال بلوط، طرح هایی برای انتقال خط لوله های انرژی، برنامه های غیر اصولی سد سازی و جاده کشی، دستورالعمل هایی همچون تبدیل مناطق کوهستانی به مزارع به بهانه تأمین مایحتاج غذایی و بهره کشی اقتصادی در کنار آتش زدن های عمدی با نیات امنیتی و اقتصادی، مولفه هایی است که می تواند حیات زاگرس و در اصل حیات ایران را حفظ کند.
امروز اولویت های جمعیتی برای کشورمان به خوبی درک شده و از سوی مسئولان مدام مورد تاکید قرار می گیرد.اما نکته این جاست که ما اصلی ترین عامل برای حیات این جمعیت را که همان محیط زیست می باشد رافراموش کرده ایم. مدام به دنبال تشویق و ارائه تسهیلات برای افزایش جمعیت هستیم، اما فکری برای آینده این جمعیت نمی کنیم که قرار است در کدام زیست بوم زندگی کنند و با چه منابعی نیازهای اولیه خود را تأمین کنند.
باردیگر باید تاکید کنیم که رگ حیات انسانی و جانوری و گیاهی کشورمان به حفظ شرایط محیط زیست در دو رشته کوه زاگرس و البرز بستگی دارد. تمامی برنامه های استراتژیک کشور در ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بسته به حفظ نظم این دو اکو سیستم می باشد . درغیر این صورت فرزندان ما تا رسیدن به میان سالی شاهد وحشت و نابودی محیط زیست خواهد بود که تبعات آن غیرقابل وصف است.

*آفرینش