پنج شنبه , فروردین ۹ ۱۴۰۳
نوشته های جدید

درخشانی ،برای درک موسیقی صرفا نباید به دو جنبه غمگینی و شادی آن پرداخت

راه موسیقی در ایران را سود مالی چند نفر مشخص می‌کند

پدرام درخشانی ـ نوازنده سنتور و آهنگساز ـ می‌گوید که مردم عمدتا موسیقی را برای دو حس شادی و غم طلب می‌کنند تا به این وسیله در زمان شادی، شادی خود را افزون کنند و در شرایطی که غمی وجودشان را فرا گرفته موسیقی غمگین گوش می‌دهند؛ گویی که بخواهند نمک روی زخمشان بپاشند.

پیشتر طی گفت‌وگویی با کوروش بابایی درباره دلایل علاقه افزون‌تر ایرانی‌ها به موسیقی باکلام در مقایسه با موسیقی بی‌کلام صحبت کرده بودیم که او پایه ادبیات محور و شاعرخیز ایران و آموزش را از موارد دخیل در این علاقه به شمار آورده بود.

اکنون تصمیم گرفتیم این مسئله را با پدرام درخشانی ـ نوازنده سنتور و آهنگساز ـ مطرح کنیم.

به گزارش رمز فردا ، درخشانی بیان کرد  نخستین دلیل را سیستم ضعیف آموزش موسیقی در ایران و آغاز نشدن آموزش موسیقی از سن کم برای افراد، می‌داند.

درخشانی ادامه می‌دهد: مردم ما علاقه زیادی به موسیقی دارند ولی فرهنگ شنیداری آنها پایین است. البته زمانی که افراد از سن پایین تحت آموزش موسیقی قرار نمی‌گیرند و اگر هم قصد یادگیری موسیقی را داشته باشند، از نوجوانی یا جوانی شروع می‌کنند، پس سلیقه موسیقی امروز مردم امری طبیعی است.

این هنرمند در ادامه روند آموزش موسیقی در ایران را با کشورهای پیشرفته مقایسه می‌کند و می‌گوید که در آن کشورها به علت آموزش موسیقی به افراد از کودکی، مغز آنها با موسیقی پرورش پیدا می‌کند، در نتیجه به علت آمادگی که به مغز داده شده پذیرای موسیقی پیچیده هم خواهند بود.

او درباره علت استفاده از کلمه «پیچیده» برای موسیقی بی‌کلام توضیح می‌دهد: زمانی که موسیقی بی‌کلام گوش می‌دهید، باید از آوای سازها و ارتباطی که بین آنها وجود دارد لذت ببرید و موسیقی را درک کنید؛ کاری که با ذهن آشفته و پروش نیافته ممکن نیست.

برای درک هنر مطالعه داشته باشید

او ادامه می‌دهد: هر چقدر که سطح یک رشته هنری بالاتر باشد، مطالعه بیشتری برای درک آن لازم است؛ زیرا ممکن است مخاطب بدون هیچ آگاهی قبلی به تماشای مثلا یک اپرا بنشیند ولی محتوا و ساختار برایش پیچیده باشد و درکی از آن نداشته باشد. در چنین مواردی هر چقدر هم موسیقی بخواهد به این مخاطبان نزدیک شود، آنها را به وجد بیاورد و حس خوبی منتقل کند، آنها باز هم درک چندانی نخواهند داشت. گرچه که اگر مخاطب درباره اپرا مطالعه کرده باشد، موسیقی، تئاتر، طراحی لباس، طراحی کاراکتر و … را بشناسد، این اطلاعات موجب می‌شود که از اجرا لذت ببرد.

در ایران فقط به دو جنبه از موسیقی توجه می‌شود

این نوازنده سنتور در توضیح علت، این نکته را عنوان می‌کند که در ایران کمتر به جنبه‌های اثرگذار موسیقی پرداخته می‌شود و عمده مردم تنها به دو جنبه سطحی شاد و غمگین بودن موسیقی توجه می‌کنند؛ این در حالی است که موسیقی دارای جنبه‌های مختلف و شاخ و برگ‌های زیاد است، علوم زیادی چون ریاضی، فیزیک، شیمی  به آن ربط پیدا می‌کنند و حتی می‌توان خیلی از علوم را با موسیقی آموزش داد.

او ادامه می‌دهد: ارتباط با موسیقی به واسطه دو جنبه شادی و غم، نگاهی سطحی و زودگذر است و بیشتر هم از طریق ارتباط کلامی برقرار می‌شود؛ مخاطبی که به دنبال موسیقی باکلام است به یک قطعه موسیقی گوش می‌دهد و مسئله مهم برای او نزدیک بودن محتوای ترانه‌ به مسائل ذهنی اش است که اگر اینگونه باشد، خیلی سریع با کار ارتباط برقرار می‌کند.

هر چیزی به جای خود

این مسئله را با درخشانی مطرح می‌کنیم که آیا پایه ادبیات محور و شاعرخیز ایران ارتباطی با تمایل مردم به موسیقی باکلام دارد؟ پاسخ می‌دهد: موسیقی جای خودش را دارد و شعر هم جای خود را. انسان به هر حوزه‌ای از هنر که توجه نشان می‌دهد باید براساس درک خود با آن ارتباط برقرار کند؛ همانگونه که یک نقاشی را بدون اینکه توضیحی داشته باشد براساس برداشت خود می‌فهمد. این مسئله درباره موسیقی هم صدق می‌کند و فهم آن به مترجم یا کلام نیاز ندارد، بلکه باید از خود موسیقی و ارتباطی که بین سازها برقرار شده لذت برد.

او توضیح می‌دهد: شاید در ایران از یک قطعه موسیقی لذت ببریم و شعر آن برای ما مفهوم عمیقی داشته باشد، ولی اگر همان قطعه در یک کشور همسایه اجرا شود، کلام برای شنونده بی‌اهمیت و بی‌معنی خواهد بود؛ چون زبان را نمی‌فهمد، می‌خواهد بداند موسیقی و صداها چه می‌گویند، پس تنها چیزی که باقی می‌ماند موسیقی است.

این هنرمند همچنین بیان می‌کند که «موسیقی باید کار خود را انجام دهد و به هیچ چیزی نیازی ندارد» و تأکید می‌کند که «در یک قطعه موسیقی خواننده باید در نقش یک ساز عمل کند و هماهنگی خوبی بین سازهای دیگر ایجاد کند.»

«اگر قرار باشد از شعر لذت ببریم می‌توانیم در شب شعر شرکت کنیم؛ در آنجا شاعرها جمع می‌شوند، شعر خود را می‌خوانند و ما هم می‌توانیم از هنر آنها در سرودن شعر لذت ببریم.»

او ادامه می‌دهد: به دلیل اینکه جامعه و کشور ما مهد شعر و شاعری است، ارتباط شعر با موسیقی برای مردم مهم است و البته این ارتباط می‌تواند برای آنها خیلی هم لذت‌بخش باشد ولی در کشورهای دیگر اینگونه نیست و اگر بخواهیم به موسیقی یک نگاه بین المللی داشته باشیم باید در نظر بگیریم که موسیقی کار خودش را می‌کند و به مترجم و کلام نیازی ندارد و اگر از خواننده هم استفاده می‌شود باید در نقش یک ساز عمل کند.

هنرمند با مردم همراه شود یا نه؟

«چرا هنرمندانی که زمینه کاری شان موسیقی بی‌کلام است، در کنسرت‌هایشان به سمت استفاده از خواننده‌ها می‌روند؟ آیا درست است که هنرمند صرفا برای جذب مخاطب از خواننده استفاده کند و خوراکی را به مخاطب ارائه دهد که او می‌خواهد؟ یا هنرمند باید سعی داشته باشد سلیقه مخاطب را با محتوای درست و ارزشمند همگام کند؟»

این نوازنده سنتور پاسخ می‌دهد: این امر زمانی صدق می‌کند که وضعیت هنری جامعه در سطح عالی باشد؛ در حال حاضر کنسرت‌ها هنوز قوت سابق را به خود نگرفته‌اند که بخواهیم درباره باکلام یا بی‌کلام بودن آنها تصمیم بگیریم. البته استفاده از خواننده بد نیست، تخصص خود من موسیقی بی‌کلام است و دوست دارم با سازها حرفم را بزنم ولی گاهی از خواننده‌ها هم استفاده می‌کنم. ولی در صورت استفاده از خواننده در کارم، به عنوان یک ساز به او نگاه می‌کنم و صدای او باید در موسیقی حل شود و برای مخاطب جالب باشد.

مردم حوصله سابق را ندارند

از این هنرمند علت این امر را جویا می‌شویم که حتی تا دهه ۸۰ اگر یک آلبوم موسیقی ایرانی منتشر می‌شد، در کنار قطعات باکلام، چند قطعه هم بی‌کلام بود ولی چرا آن ساختار امروزه تغییر کرده است؟

درخشانی عنوان می‌کند: زندگی‌ها و دوره زمانه عوض شده و مانند گذشته نیست. امروزه مردم آنقدر مشغله دارند که وقت نمی‌کنند یک آلبوم ۶۰ دقیقه‌ای را گوش کنند، ترجیح می‌دهند که یک قطعه خوب یک یا دو دقیقه‌ای را در اپلیکیشن‌های مختلف گوش دهند یا ببینند. مردم حتی از حواشی موسیقی بیشتر لذت می‌برند تا اینکه بخواهند به اصل موسیقی بپردازند.

او ادامه می‌دهد: ۲۰ سال پیش زمانی که یک آلبوم موسیقی منتشر می‌شد، مردم با ذوق و شوق کار را تهیه می‌کردند ولی از زمانی که گوشی‌های هوشمند به بازار آمده و اینترنت به صورت گسترده در اختیار مردم قرار گرفته، سلیقه موسیقایی جامعه و همه چیز در موسیقی تغییر کرده است؛ از روش پخش موسیقی گرفته تا برگزاری کنسرت‌ها و سبک آثاری که اجرا و ضبط می‌شود. به نظر من زمانی که با کاست موسیقی گوش می‌دادیم، خیلی قشنگ‌تر بود و گویی فرصت بیشتری برای شنیدن موسیقی و پرداختن به جزئیات داشتیم.

تبعیضی که موسیقی گرفتار آن شده!

«در ایران کمتر شاهد فعالیت ارکسترهای موسیقی کلاسیک و حتی موسیقی ایرانی هستیم که این مسئله باعث شده خوراک کمتری در این نوع موسیقی به مخاطب ارائه شود. ارتباط این مسئله با ساختار سلیقه موسیقایی کنونی مردم چیست؟»

این آهنگساز پاسخ می‌دهد: در ایران تبعیض زیادی در موسیقی وجود دارد و برخی گروه‌ها با اینکه شاید کیفیت لازم را هم نداشته باشند، مرتب کنسرت می‌دهند، گرچه گروه‌های موسیقی حرفه‌ای شاید طی سال یک بار هم به روی صحنه نروند.

او درباره علت این امر توضیح می‌دهد که راه موسیقی در ایران توسط چند نفر، مشخص می‌شود و آنها براساس سود مالی خود تصمیم می‌گیرند که موسیقی چه مسیری را طی کند که البته انتخابشان راه ساده‌تر و بی‌دردسرتر است که زودتر به سوددهی مالی برسند.

درخشانی ادامه می‌دهد: در کشورهای همسایه دولت‌ها از ارکسترها و گروه‌های موسیقی ملی حمایت می‌کنند. دولت ایران هم باید  ضمن حمایتی که خودش از ارکسترها و گروهای موسیقی ایرانی و نواحی نشان می‌دهد، موجی را در جهت حمایت‌های خصوصی راه بیندازد.

پدرام درخشانی فراگیری موسیقی را از ۱۰ سالگی با ساز سنتور نزد اساتیدی چون شادروان سیروس ساغری، سعید نعیمی‌منش، مسعود رضایی‌نژاد و محمد آذری فرا گرفت.

او دوره‌های تکمیلی و حرفه‌ای سنتور را نزد اساتیدی چون فرامرز پایور، پرویز مشکاتیان، پشنگ کامکار و مسعود شناسا گذرانده است.

درخشانی با گروه‌های «دستان» به سرپرستی محمدعلی کیانی نژاد، «مثنوی» به سرپرستی شادروان شهریار فریوسفی، «دالاهو» به سرپرستی مسعود حبیبی، «افشارستان» به سرپرستی میلاد درخشانی و… همکاری داشته است.

این نوازنده و آهنگساز در فستیوال‌هایی چون فستیوال هنر ایران در دوسلدورف آلمان ١٣٧٠، فستیوال تابستانی موسیقی  هلسینکی (فنلاند)، شش بار حضور در فستیوال جهان خسرو در کشور هندوستان، شرکت در فستیوال هنر امروز ایران  در کشور آلمان به همراه گروه رومی در شهرهای دوسلدروف (۱۹۹۲)، برلین (۲۰۰۴)، هامبورگ و کلن (۲۰۱۳) و … شرکت کرده است.

از آلبوم‌های این هنرمند می‌توان به «دیوانه شو» با صدای علی تفرشی، «رومی یک» با صدای مهرداد هویدا و حامد نیک‌پی، «رومی دو» با صدای سینا سرلک، «شب‌های تهران» با همکاری سعید شنبه‌زاده، «آخرین غزل تهران»، «بزم بی‌جانان» و … اشاره کرد.

منبع : ایسنا

این مطالب را نیز ببینید!

روزگاری که نوید محمدزاده و فرهاد اصلانی راوی جنگ شدند

جنگ و پیامدهای آن به عنوان یکی از مهم‌ترین اتفاقات دوران معاصر دستمایه کار بسیاری …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *