مطالعات زیادی بر روند تغییرات روند بارش و بروز خشکسالیها انجام شده است و همگی دلالت بر خشکتر شدن اقلیم کشور در نیمقرن اخیر دارد. همچنین رفتار پدیدههای کلان اقلیمی از قبیل النینو و نوسانات جنوبی و تاثیر آنها بر میزان بارش کشور در طول نیم قرن اخیر نیز تحت تاثیر تغییرات اقلیمی تغییر یافته است. خشکسالیها بر اثر تغییرات اقلیمی میتوانند عامل تهدیدکننده امنیت ملی تلقی شوند. یکی از مهمترین دلایل غیرمستقیم وقوع بهار عربی، خشکسالی زمستان سال ۲۰۱۱ کشورهای صادرکننده گندم در آسیا (از قبیل چین) معرفی شده است که باعث کاهش عملکرد گندم، افزایش تقاضا برای خرید گندم در بازارهای جهانی و نهایتا افزایش قابل ملاحظه قیمت نان در کشورهای عربی شمال آفریقا شد. به نظر میرسد تغییرات اقلیمی و مصائب مربوط به آنها میتواند نقش آخرین نی را بازی کند که کمر شتر را میشکند. کشور ایران افزایش ۳۲/ ۰ درجهای دما و کاهش ۷میلیمتری بارش در هر دهه طی نیمقرن اخیر را تجربه کرده است. همچنین ازآنجاکه حدود ۶۰درصد از منابع آب سطحی کشور از برفابهای مناطق مرتفع البرز و زاگرس تغذیه میشوند و بارش برف تاثیرپذیری بیشتری از تغییرات اقلیمی از خود نشان میدهد، گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی با شدت بیشتری امنیت آبی کشور را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
به نظر میرسد مناطق خشک و نیمهخشک (از قبیل اغلب مناطق ایران) که مشخصا با محدودیت منابع آبی مواجه هستند، تاثیر بیشتری از تغییرات اقلیمی بپذیرند. در مناطق مرطوب رطوبت خاک طی فرآیند گرماگیر تبخیر و تعرق بخش عمدهای از گرمای قابل حس (sensible heat) نزدیک سطح زمین را دریافت میکند و سبب ایجاد اثر خنککنندگی (cooling effect) میشود. لیکن در مناطق
آب-محدود با محدودیت فراوان آب خاک، تاثیر خنککنندگی کمتری وجود دارد. بنابراین افزایش یک اندازه دمای محیطی در مناطق مرطوب و خشک، سبب بروز گرمای محسوس بیشتری در مناطق خشک میشود. بهطوریکه طی قرن گذشته، افزایش دمای نزدیک به سطح زمین در مناطق آب-محدود بین ۳/ ۱-۲/ ۱ درجه و برای مناطق مرطوب ۰/ ۱-۸/ ۰ درجه برآورد شده است. پیمان پاریس که برای کاهش تاثیر تغییرات اقلیمی بر جهان و ارائه پروتکلهای مربوطه عقد شده است، افزایش دمای کلی ۲ درجهای برای جهان در قرن بیستویکم نسبت به دوره پیش صنعتی را هدف قرار داده است. پیشبینیها نشان میدهد این افزایش دمای کلی، سبب گرمایش ۶/ ۲-۴/ ۲ درجهای مناطق مرطوب و ۰/ ۴-۲/ ۳ درجهای در مناطق خشک خواهد شد. بنابراین حساسیت و تاثیرپذیری مناطق خشک نسبت به مناطق مرطوب بیشتر خواهد بود.
ازآنجاکه اکثر مناطق کشور را مناطق خشک و نیمهخشک تشکیل میدهند، اعمال سیاستهای جبرانی (mitigation) و سازگاری (adaptation) باید در صدر امور تصمیمگیران کشور قرار گیرد. بهعلاوه، ایران پس از چین، آمریکا، اتحادیه اروپا، هند، روسیه، ژاپن، آلمان و شبکه کشتیرانی بینالملل بیشترین حجم دیاکسیدکربن (۴۵/ ۶۷۱ مگا تن) را در سال ۲۰۱۷ متصاعد کرده است که این دادهها مسوولیت کشور برای کاهش تاثیرات تغییرات اقلیمی و سازگاری را بیشتر نشان میدهد. در کنار این شرایط سختتر اقلیمی، افزایش جمعیت ایران (که حداقل تا سال ۱۴۳۰ پیشبینی شده است) شرایط سختتری برای تامین امنیت آبی و غذایی را پیش روی ما قرار میدهد. بنابراین تامین غذای بیشتر برای جمعیت در حال رشد تحت شرایط اقلیمی سختتر یکی از بزرگترین چالشهای سیاستورزان ایرانی در سده اخیر خواهد بود. هماکنون حدود ۹۰درصد از آبهای تجدیدپذیر کشور برداشت میشود که بیانگر تنش آبی شدید در کشور است که حدود ۹۰درصد از برداشتها در بخش کشاورزی انجام میگیرد. لازم به ذکر است که نسبت مصرف به منبع ۴۰درصد برای آستانه تنش آبی پیشنهاد شده است. این دادهها به خوبی نشانگر درهمتنیدگی راهبردهای تامین امنیت آبی و امنیت غذایی کشور است.
بهطورکلی سه راهبرد برای تامین امنیت غذایی وجود دارد: افزایش سطح زیرکشت، بهبود بهرهوری مصرف و بهینهسازی همبست غذا-آب (Food-water nexus). با توجه به تنش آبی شدید، افزایش سطح زیرکشت احتمالا برای ایران امکانپذیر نخواهد بود. در کنار محدودیتهای منابع آبی، محدودیتهای منابع خاک کشور (از قبیل توپوگرافی نامناسب و شوری) نیز برای عدم توسعه سطح زیرکشت مزید بر علت است. تاکنون راهبردهای زیادی برای بهبود بهرهوری آب کشاورزی از قبیل تغییر سیستمهای آبیاری از سنتی به مدرن، مالچپاشی، تغییر تقویم کشت، کشت ارقام مناسب و ارتقای توان نگهداشت خاک ارائه شده است. با توجه به بهرهوری مصرف آب پایین و خلأ عملکرد بالا در مزارع کشور، افزایش بهرهوری آب کشاورزی باید در صدر برنامهها و سیاستهای وزارتخانههای کشاورزی و نیرو قرار گیرد. لیکن در این راستا اشاره به دو مورد ضروری بهنظر میرسد. اول آنکه انجام ارزیابیهای سود-فایده اقتصادی برای یافتن کارآمدترین و بهصرفهترین راهبرد ارتقای بهرهوری آب کشاورزی ضروری است. همچنین ایجاد حکمرانی مناسب آب پیشنیاز اعمال روشهای بهبود بهرهوری است. در صورت نبود زیرساختهای مناسب حکمرانی، روشهای بهبود بهرهوری بهویژه تغییر سیستمهای آبیاری ممکن است به افزایش مصرف آب کشاورزی و بدتر شدن اوضاع منجر شوند. از راهبردهای مناسب بهینهسازی همبست غذا-آب میتوان به تغییر الگوی کشت به نفع گیاهانی با نیاز آبی کمتر، کاهش دورریز مواد غذایی و تغییر رژیم غذایی خانواده اشاره کرد. بسیاری از راهکارهای بهبود بهرهوری مصرف آب و بهینهسازی همبست غذا-آب بهعنوان گزینههای سازگاری به تغییرات اقلیمی آینده نیز شناخته میشوند. ازآنجاکه حدود ۳۵میلیون تن از ۱۳۰۰میلیون تن دورریز و هدررفت غذایی کل جهان در ایران اتفاق میافتد، کاهش دورریز غذایی میتواند یک راهبرد کارآمد برای تامین امنیت آبی و غذایی کشور تحت تغییرات اقلیمی باشد. در ارتباط با تغییر رژیم غذایی، بیشترین تمرکز بر اصلاح الگوی مصرف و جایگزین کردن مواد غذایی با آب مجازی بالا از قبیل گوشت قرمز و برنج با مواد غذایی دیگر از قبیل گوشت سفید و حبوبات است. اگر بهبود بهرهوری و بهینهسازی همبست غذا-آب به کاهش درصد مصرف به منبع به ۴۰درصد همزمان با تامین کالری مورد نیاز با مصرف منابع آب داخل کشور نینجامد، واردات غذا باید در دستور کار قرار گیرد.
*میلاد نوری(عضو هیات علمی موسسه تحقیقات خاک و آب)