
مدیر گروه زبانها و گویشهای ایرانی فرهنگستان زبان فارسی گفت: به لحاظ ارزشهای زبانی و فرهنگی برای ما هیچ تفاوتی میان زبانهای ایرانی و زبان ترکی یا دیگر زبانهای رایج در ایران وجود ندارد.
به گزارش رمز فردا ، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: دکتر مجید طامه مدیر گروه زبانها و گویشهای ایرانی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. او نویسنده کتاب «خطوط و نظامهای نوشتاری در ایران باستان» است و از اسفند ۱۴۰۳ مسئولیت گروه زبانها و گویشهای ایرانی فرهنگستان را به عهده دارد. فعالیتهای جالب و گسترده این گروه در تمام پهنه سرزمین ایران و تلاش برای شناسایی و ثبت گویشها و زبانهای فراوان این سرزمین، باعث شکل گیری این گفتگو بود، که در بخش دوم آن به تفاوت زبان و گویش و لهجه، و نگاه علمی و اجتماعی و سیاسی به این مقوله در گستره سرزمین ایران پرداخته شد.
در این گفتگو درباره ادعایی مبنی بر اینکه فارسی یکی از لهجههای زبان عربی است سحن گفته شد که مجید طامه آن را یک ادعای بیاساس علمی خواند. همچنین این مدیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره نقش زبان فارسی به عنوان زبان میانجی میان اقوام ایرانی سخن گفت و آن را نقشی تحمیلی ندانست. همچنین درباره مناقشات رایج درباره تعلیم زبان مادری و حواشی آن گفت: در ایران هیچوقت مانعی برای صحبت کردن به گویش یا زبان مادری وجود نداشته و ندارد.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید:
*ممکن است فرق گویش و زبان را بفرمائید؟ چون این موضوعی است که غالباً نزد مردم محل اختلاف است.
برای تعریف «زبان»، «گویش» و «لهجه» معیارهای متفاوتی وجود دارد. اگر بر اساس معیار زبانیِ فهم متقابل پیش برویم، میتوان یک تعریف از این مفاهیم ارائه داد؛ اما اگر معیارهای سیاسی و اجتماعی را اساس قرار دهیم، میتوان تعاریف دیگری از آنها مطرح کرد. به عنوان مثال، بر اساس معیار زبانی میگوئیم اگر گویشوران دو گونه زبانی نتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، آنها به دو زبان متفاوت صحبت میکنند. فرض بفرمائید، من که به زبان فارسی صحبت میکنم، با فردی که به زبان عربی سخن میگوید، قادر به برقراری ارتباط نیستیم؛ درنتیجه، ما به دو زبان متفاوت صحبت میکنیم.
*یعنی اختلافات آوایی، واژگانی و دستوری وجود دارد و مانع فهم متقابل میشود.
حال اگر بین دو گویش، تفاوتهایی در سطح آواها، واژگان و دستور وجود داشته باشد، اما همچنان تفهیم و تفاهمی نسبی میان آنها برقرار باشد، در آن صورت با دو گویش از یک زبان واحد مواجه هستیم. برای مثال، میتوانیم به گونههایی از فارسی اشاره کنیم که امروزه در ایران، افغانستان و تاجیکستان رایج است. فارسی ایران، یک گویش از زبان فارسی محسوب میشود و فارسی تاجیکستان و افغانستان نیز گویشهای دیگری از زبان فارسیاند. حتی گونههایی از فارسی که در منطقهی خراسان ایران متداولاند نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ به طوری که من و شما اگر به خراسان برویم، با ساکنان آن منطقه ارتباط برقرار میکنیم، اگرچه ممکن است به دلیل عادت نداشتن گوش ما به نحوه تلفظ خاص آنان، درک برخی واژهها دشوار باشد یا در فهم برخی از ساختارها با چالش مواجه بشویم.
اما اگر بخواهیم تعریفی روشن و ساده از لهجه ارائه بدهیم باید بگوییم در این بخش تفاوت اساسی در سطح آواهاست البته تفاوتهای واژگانی اندکی هم وجود دارد. بدین ترتیب میان سخنگویان دو لهجه فهم متقابل وجود دارد و تفهیم و تفاهم بدون مشکل اتفاق میافتد. برای مثال، فارسی رایج در اصفهان را در نظر بگیرید و آن را با فارسی متداول در تهران مقایسه نمائید. در تهران، ما به فارسیِ با لهجه تهرانی صحبت میکنیم. لهجه من و شما، تهرانی است. اما لهجهای که به عنوان مثال در قم مورد استفاده قرار میگیرد، لهجه قمی است. در اینجا هیچگونه اختلالی در ارتباط وجود ندارد و تفاهم به طور کامل برقرار است. بنابراین، تفاوت اساسی میان لهجهها در سطح آواهاست که اندکی با یکدیگر متفاوت هستند. یعنی اساساً در سطح صرف و نحو، تفاوت چشمگیری بین آنها وجود ندارد.
باید توجه داشت که اینجا نکتهای وجود دارد، آن این است که این گونهها را چه زبان بنامیم، چه لهجه و چه گویش، همگی ارزشمندند و چنین نیست که زبان دارای ارزشی ویژه باشد و گویش فاقد آن ارزش باشد. به عبارت دیگر، آن حیثیت یا به تعبیری، آن پرستیژ و اعتبار خاصی که برخی برای عنوان زبان قائل میشوند، به لحاظ علمی اساساً اعتباری ندارد! از منظر علمی، تمامی زبانها خود در واقع گویش هستند. حتی گونهای که ما هماکنون به آن صحبت میکنیم، نمونهای از گویشهای زبان فارسی است که من و شما بدان تکلم مینمائیم، ولی در عین حال، میتواند به عنوان یک زبان نیز تلقی گردد.
منبع : خبرگزاری مهر
رمزفردا بروزترین خبرهای ایران و جهان