پنج شنبه , آذر ۱ ۱۴۰۳

نوع آوری تحول آفرین

نویسنده مقاله: لعبت  میوه چیان

نوآوری تحول آفرین اولین بار توسط کریستنسن معرفی شد. نوآوری تحول آفرین، فرایندی است که به وسیله آن، یک محصول یا خدمت ابتدا در برنامه­های ساده در پایین یک بازار ریشه می­گیرد و سپس بی­وقفه بازار را حرکت می­دهد و درنهایت جایگزین رقبای ثابت می­شود   کریستنسن، دو نوع نوآوری تحول آفرین ارائه کرد: نوآوری­های بازار جدید که با “ایجاد تقاضایی جدید برای یک فناوری جدید” کار می­کنند و نوآوری­های کم هزینه که “ویژگی­های مشابه فناوری­های موجود ارائه می­دهند اما با هزینه ­های بسیار کمتر”. در رشدی که بر پایه نوآوری­های تحول­آفرین رخ می­دهد با صرف منابع کمتر، مشتریانی که اغلب از سوی بزرگ­ترین شرکت­ها نادیده گرفته می­شوند به­عنوان بازار هدف انتخاب شده و محصول یا نوآوری درحالی­که عملکرد قابل قبولی ارائه می­دهد با کسری از هزینه قیمت­گذاری می­شود  هم­چنین، این ایده نوآورانه باید خوب باشد، زیرا دوره بازاریابی نوآوری­های بد، گذشته است. نتفلیکس مثالی کلاسیک از نوآوری تحول­آفرین است زیرا با ظهور سرویس پخش خانگی فیلم­ها، دنیای تماشای تلویزیون کابلی را برای همیشه تغییر داد. نوآوری تحول­آفرین زمانی حاصل می­شود که تعداد زیادی از مصرف­کنندگان شروع به استفاده از خدمات، نرم­افزار کاربردی یا پلتفرم شرکت می­کنند یا زمانی که یک بازار جدید ایجاد شده باشد

خلق رشد برآمده از اقتصاد پساسرمایه­داری و برگرفته از اکوسیستم ایدئولوژی کارآفرینی است که باعث ایجاد خلاقیت در کسب­وکار، به­ویژه کسب­وکارهای فناوری محور شده است. فشار مالی و محدودیت­هایی که استارت­آپ­ها برای دستیابی به رشد سریع، مشتری و تناسب محصول- بازار با آن روبرو هستند، همزمان با پیشرفت سریع فناوری و قابلیت­های فنی و مهارت­های افراد در گروه­ها، موجب ظهور خلق رشد شد. خلق رشد، یکی از فرآیندهای منحصربه فرد بازاریابی مبتنی بر اینترنت است و در درجه اول، هدف آن دستیابی به رشد شتابان و پایدار شرکت در دوره­ای کوتاه مدت است.

خلق رشد نه­تنها به دنبال جذب مشتریان جدید، بلکه تعامل، فعال­سازی و حفظ آن­ها برای مدت زمانی مشخص است به نحوی­که نتوانند از آن پس، شرکت و محصولاتش را نادیده بگیرند خلق رشد، مانند هر فرایندی بر روی سه عنصر اساسی ساخته شده است. عنصر اول، ترکیبی از گروه­هایی با استعدادهای عملکردی متقابل برای شکستن دیوار بین بازاریابی سنتی و مهندسی است؛ بنابراین خلق رشد ترکیبی از بازاریابی، مهندسی و تجزیه وتحلیل داده­ها است. عنصر دوم، استفاده مداوم از داده­های جمع­آوی شده از رفتار کاربر و ارزیابی آن به­منظور دستیابی به بینش و درک بهتر و نهایتا سومین عنصر، تکرار مداوم آزمایش­ها و ارزیابی یافته­ها برای سازگاری سریع با نتایج است. طبق نظر الیس، خالق رشد افرادی با دانش گسترده در حوزه برنامه­نویسی و بازاریابی و مسئول انجام آزمایش­های مداوم در محیط­های مختلف دیجیتال هستند تا به نتایجی دست یابند که به آن­ها امکان می­دهد استراتژی­های رشد نمایی و نوآورانه را توسعه دهند

هسته اصلی مفهوم خلق رشد، رویکرد رشد مشتری محوری است که به برنامه­های بازاریابی سنتی متکی نیست، بلکه هدف آن اجرای بازاریابی در خود محصول است. خلق رشد از جاگذاری مناسب تبلیغات استفاده می­کند و بعد از آن به شیوه­ای مؤدبانه مشتریان بالقوه را به استفاده از خدمات و کالاها دعوت می­کند و برخلاف استراتژی تهاجمی بازاریابی چریکی، با مسائل اخلاقی مواجه نیست زیرا تلاش می­کند تا از طریق استفاده و نه از طریق لحظات تکان­دهنده، توجه افراد را جلب کند خلق رشد متفاوت از بازاریابی ویروسی، به افرادی که اطلاعات را به اشتراک بگذارند وابسته نیست، بلکه به افرادی وابسته است که استفاده را به اشتراک می­گذارند. هم­چنین خلق رشد همیشه اتفاق می­افتد. خلق رشد محدود به زمان نیست و به کمپین خاصی متصل نیست

خلق رشد الزاماً تحت شرایط مشابه شرکت­های تحول­آفرین نوآور که کریستنسن در تئوری نوآوری­های تحول­آفرین تعریف کرده، ظهور یافته است. یکی از بهترین ویژگی­های خلق رشد، این است که خلق رشد بازگشت سرمایه را با داده­های اولیه بسیار کمتری نسبت به تاکتیک­های بازاریابی کلاسیک (سنتی) به حداکثر می­رساند. دومین ویژگی مهم خلق رشد برخلاف تکنیک­های بازاریابی سنتی این است که به بودجه بازاریابی بزرگی نیاز ندارد، بلکه بر کیفیت نوآوری تمرکز می­کند و اینکه چطور چیزی را که قبلا توسط حاکمان بازار ارائه نشده است برای مصرف­کنندگان فراهم کند؛ چیزی که خلق رشد را به ریشه آن در تئوری نوآوری تحول آفرین پیوند می­زند در خلق رشد، از استراتژی­های متنوعی در چارچوب استراتژی­های کششی، فشاری و محصولی یا به تعبیری دیگر درونگرا و برونگرا به­منظور جذب، فعال­سازی، حفظ کاربر و کسب درآمد از او و تشویقش به ارجاع محصولات و خدمات شرکت استفاده می­شود.

امروزه نوآوری به عنوان یک اصل تاثیرگذار در فرآیند جهانی­سازی شرکت­ها و سازمان­ها شناخته می­شود ( این موضوع و جلوه آن در صنایع خدماتی مبحثی است که در ادبیات محققان مختلف از منظرهای متفاوتی به آن اشاره گردیده است. شاید نخستین بار شومپیر اقتصاددان بزرگ اتریشی بود که نوآوری را در قالب مفهومی علمی مطرح کرد. مارتیز رومن و همکارانش (۲۰۱۱) نوآوری را فعالیت­های صحیحی که کل سازمان را در برمی­گیرد و رفتار سازمان را به گونه­ای خاص مقید می­سازد تعریف کرده­اند و بهزادی مقدم (۱۳۹۵) آن را نوع خاص تغییر که ایده جدیدی را، نخستین بار، برای ساخت یا بهبود کالا، خدمات یا فرایند عملی می­کند تعریف می­نماید. رادفر و خمسه (۱۳۹۵) تنها تغییر مدیریت شده­ای که ایده­ای را برای اولین بار به عمل تبدیل کند نوآوری می­دانند

تکنیک­های مدیریت نوآوری در افزایش رقابت بسیار موثرند و از فرایند نوآوری در شرکت­ها پشتیبانی کرده و با شیوه­ای سیستماتیک به آن­ها کمک می­کنند تا چالش­های جدید بازار را از پیش رو بردارند. مدیریت نوآوری سازمان را ملزم به ایجاد سیستمی مناسب جهت سازماندهی فرآیند تولید و غربالگری ایده­های نوآورانه به منظور اجرایی ساختن آن­ها می­کند. نوآوری ارزشی، خود باید به­عنوان یک راهبرد برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار قلمداد گردد، بنابراین باید در اهداف راهبردی سازمان به وضوح تشریح و تبیین شود

آنچه موفقیت سازمان­ها را در دنیای پررقابت امروز در زمینه نوآوری تضمین می­کند، توانایی پاسخ سریع آن­ها به تغییرات محیطی و نیازها و وضعیت­های جدید است، این ویژگی قابلیت نوآوری است که توانایی فهم و پاسخگویی مناسب به محرک­های محیط خارجی را فراهم می­کند. انعطاف­پذیری سازمان و عواملی چون نگرش باز سازمان نسبت به محیط پیرامون، پذیرش تاثیرات محیط اطراف و خروج از ساختار سازمانی بسته در ایجاد قابلیت نوآوری موثر می­باشد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این مطالب را نیز ببینید!

عملکرد نامزد‌ها در مناظره‌های تلویزیونی بیان کننده چه چیز است ؟

سعید جلیلی: یکی از نامزدهای اصولگرای انتخابات ریاست جمهوری ایران، دیدگاه‌های خاصی در زمینه اقتصادی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *