ادبیات داستانی کودک و نوجوان بخشی از جایزه کتاب سال را تشکیل میدهد، حالا طرحی برای تفکیک این بخش از کتاب سال و طراحی جایزهای جدید برای آن وجود دارد که برخی آن را امری مبارک میدانند که باید الزاماتش را در نظر گرفت و برخی هم مخالف جایزه دولتی برای این بخش هستند.
به گزارش رمز فردا ، ادبیات داستانی کودک و نوجوان یکی از بخشهای جایزه کتاب سال است و بخش شعرش هم در جشنواره شعر فجر بررسی میشود. چند سالی هم هست این بخش برگزیدهای در کتاب سال نداشته و به داشتن شایسته تقدیر بسنده شده است. موضوعی که مصطفی خرامان، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و داور کتاب سال، چند سال پیش به ایسنا گفته بود: «در جایزه «کتاب سال» کتابهای کودک و نوجوان با بقیه کتابها در موضوعات دیگر مثلاً فلسفه فلان و یا علوم بیسار مقایسه میشود. بیش از ۱۰ سال است که به کتابهای کودک و نوجوان، جایزه «کتاب سال» ندادهاند. شنیدهام هیئت علمی جایزه با دادن «کتاب سال» به کتاب کودک و نوجوان موافقت نمیکند و مایل است اگر داوران کتابی را بفرستند، به عنوان تقدیری معرفی شود. هرچند امسال با توجه به اینکه هیئت داوران به توافقی نرسیدند، تقدیری هم نداشتیم.» او سپس با پیشنهاد جدا کردن بخش کتاب کودک و نوجوان از «کتاب سال»، اظهار کرده بود: همانطور که برای ادبیات بزرگسال جایزه «جلال آل احمد» را برگزار میکنند، جایزه جدایی برای کتاب کودک و نوجوان در نظر بگیرند. اصلاً چرا وزارت ارشاد جایزه کتاب کودک و نوجوان را از سایر کتابها مانند علوم فقهی و فلسفه و غیره جدا نمیکند؟ الان همه چیز قاطی است. جشنوارهها نویسندهها را تشویق میکنند و به آنها انگیزه میدهند. اهمیت کتابهای کودک و نوجوان کمتر از سایر کتابها نیست و امیدوارم جایزهای جدا برای ادبیات کودک درنظر بگیرند. متأسفانه کتابهای کودک با سایر کتابها مقایسه میشود؛ میگویند به کتاب ۲۰-۲۴ صفحهای که کل کلماتش ۴۰۰ کلمه است جایزه کتاب سال بدهیم و به کتاب چهارجلدی هم که هر جلد آن ۸۰۰ صفحه است همان جایزه را بدهیم؟! این مقایسه کار را خراب میکند. از قدیم و ندیم کتاب کیلویی ارزشگذاری میشده و زمانی که کتاب کیلویی ارزشگذاری میشود اینگونه میشود. اگر به زبان هم نیاورند در ذهنشان این است که چرا باید به کتاب ۲۰ صفحهای جایزه «کتاب سال» بدهیم؟ این کتاب ۲۰ صفحهای حتماً ارزش داشته که تا نامزدی آمده است. این مقایسهها خوب نیست و به نظرم باید اینها را جدا کنند. پیشنهاد من این است و امیدوارم کسی گوش شنوا داشته باشد.»
چندی پیش هم علی رمضانی، مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران در گفتوگویی با ایسنا یکی از وظایف محوله به این مؤسسه را اندیشیدن در حوزه کتاب کودک و نوجوان خواند و از احتمال برگزاری یک جایزه ملی خبر دارد و گفت: «سالها قبل جشنواره فجر و جلال از دل جایزه کتاب سال بیرون کشیده شده است و جایزهها معادل کتاب سال هستند. اگر میخواهیم به حوزه کودک نوجوان، گستردهتر بپردازیم به تأسیس جایزه، حمایت منظم رصد این حوزه احتیاج داریم، به آموزش نویسنده احتیاج داریم، اینکه نویسنده جوان چقدر اقبال میکنند.»
این موضوع را با تعدادی از فعالان حوزه کودک و نوجوان به مشورت گذاشتیم، بسیاری حاضر به گفتوگو در این زمینه نشدند. در ادامه نطر چند تن از فعالان حوزه کودک و نوجوان را در زمینه برگزاری جایزه ملی میخوانیم:
جایزه را به نهادها مدنی بسپاریم
جمالالدین اکرمی، نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان درباره برپایی جایزه مستقل کتاب سال برای کتابهای کودک و نوجوان، به ایسنا گفت: الان چاپ کتاب در هر شکلش با بحران سنگین و افزایش هزینهها رویارو شده که این موضوع روند تولید کتابها را کند کرده است. نویسندگان، مترجمان و حتی پژوهشگران کودک و نوجوان دوران چالش برانگیزی را پشت سر میگذرانند و این موضوع بر استقلال زندگی و گذران معیشت آنها تأثیر گذاشته است.
او با بیان اینکه جشنوارهها و جایزهها در چارچوب و معادلات دولتی به شدت آسیب میزنند، گفت: کتاب سال که در مجموعه ارشاد برگزار میشود، در حوزه کودک و نوجوان ضعیف برخورد میکند. سالهاست که این جایزه از داشتن برگزیده پرهیز میکند و به نظر برای کاهش هزینههای مالی است. در این سالها نهایتا کتابی را شایسته تقدیر کردند، انگار میخواهند بگویند در عرصه کودک و نوجوان، کار برجستهای نداشتیم. من موافق برپایی کتاب سال در یک نهاد غیر دولتی و مستقل هستم.
اکرمی با اشاره به کمیته انتخاب کتاب کانون پرورش فکری، جشنواره رشد، لاکپشت پرنده و جایزه غنیپور، آنها را کافی ندانسته وبیان کرد: باید این جریانها را هدایت کنیم تا در تولید کتاب به ویژه در حوزه تألیف تأثیرگذر باشند، این کار هم مقدماتی لازم دارد. خود جشنوارهها مهم نیستند، بلکه فاصله زمانی جشنوارهها مهم است تا فرصت کافی برای نویسنده وجود داشته باشد و شوق ایجاد کند. جشنواره باید روندی پیوسته داشته باشد، اغلب جشنوارهها بعد از مدتی ضعیف میشوند، بیشتر آسیبها را هم در رویکرد دولتی میبینیم تا نهادهای مدنی.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با اشاره به شرایط بد اقتصادی بازار کتاب و با بیان اینکه ادبیات کودک و نوجوان نزدیک به زمین خوردن است، خاطرنشان کرد: جشنوارهای که ایجاد میشود باید یک نهاد مستقل باشد. با پیدا کردن اسپانسر، حمایت مالی داشته باشد، جریان داوری با استقلال عمل کند، ساختار دولتی معمولا در داوری به جایگاه شخصتها نظر دارد. برخی از ناشران هم اعتقادی به این جایزهها ندارند و کتابهایشان را نمیفرستند یا به اطلاعرسانیها دسترسی ندارند، از طرف دیگر با وجود سهلانگاریها، جشنوارهها برای بسیاری بیاهمیت شده است.
او درباره جایزه دولتی، گفت: در همهجای دنیا دولت به لحاظ مالی پشتیبانی میکند اما دخالت نمیکند. دولت باید کار را به ان.جی.اوها مانند شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان که دولتی نیست بسپارد و پروسه اجرا دولتی شود یا پشتیبانی مالی از طرف دولت باشد. مجموعههایی شرکت داده شوند که غیر دولتی هستند. جایی که دولت باشد، دخالت وجود دارد. شرایط ممیزی ایجاد میکند مثلا کتابها باید اینچنین باشد و ..، ایدئولوژی یا نگرش خاص وجود دارد.
جمالالدین اکرمی در پایان گفت: واقعیت این است که جریان کتاب کودک و نوجوان در جایزه کتاب سال کمرنگ و ضعیف شده، این ضعف مربوط به کار نویسندهها نبوده، بلکه ضعف برنامهریزی در نهادهای دولتی بوده است.
باید این اتفاق را مبارک دانست
حسین شیخ الاسلامی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان، درباره برپایی جایزه کتاب سال ویژه ادبیات کودک و نوجوان، به ایسنا گفت: از این اتفاق را باید مبارک دانست . کتابهای کودک و نوجوان معمولا ملاکهای جایزههای کتاب سال را مطلوب نمیدیدند؛ دلیلش تفاوتی است که بین جایزههای ملی و جایزههای حاکمیتی و دولتی تفاوت وجود دارد. ما هم جایزههای دولتی خیلی زیادی داریم و هم جایزههای ملی متعددی.
او با اشاره به اینکه چندسال است که کتابی از کودک و نوجوان به عنوان «کتاب سال» شناخته نشده است، گفت: یکی از دلایل این موضوع این است، معیاری که برای کتاب سال تعیین شده با واقعیتهای بازار و مخاطبان کودک و نوجوان تناسبی ندارد و طبیعی است برای ناشر و نویسنده، بازار ارگانیک مهمتر از جوایز دولتی است.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات افزود: اینکه ادبیات کودک و نوجوان به این بلوغ رسیده که مسیر خود را برود و اهمیتی به این دست جوایز ندهد، اتفاق خوبی است. اگر محصول و منشأ جوایز ملیمان را از سمت حاکمیت به نهادهای مدنی چون انجمن نویسندگان کتاب کودک، لاکپشت پرنده و شورای کتاب کودک که وجه مدنی بیشتری دارند، منتقل کنیم احتمالا این جوایز هم اعتبار بیشتری خواهند داشت و هم در هدایت بازار نقش مهمیتری به عهده خواهند گرفت. آنچه من نتیجه میگیرم اتفاق مبارک بلوغ ادبیات کودک و نوجوان ایران است که سودای جوایز حاکمیتی باعث نمیشود جهتش را عوض کند.
او خاطرنشان کرد: برپایی جایزه کتاب سال ویژه ادبیات کودک و نوجوان هم تصمیم درستی است و هم اتفاق مبارکی است، فقط باید ببینیم سمت مدنی و جلوه مدنی ادبیات کودک و نوجوان این توان را دارد که جایزه ملی موازی با این نوع جوایز حاکمیتی برپا کند یا نه. البته در دوره کوتاه مدت جامعه ادبیات کودک ما به این بلوغ خواهد رسید چرا هم کودکان و نوجوانان ما نسل خاصی هستند که صدای خود را امروزه فریاد میزنند و این صدا شنیده هم میشود و هم نویسندگان و پدیدآوردندگان ما نسبت به دهههای گذشته این بلوغ را پیدا کردهاند که به حرف چه کسی گوش دهند و جهتدهی چطور اتفاق بیفتد. از معدود اتفاقهای مبارک این روزها میتواند برپایی جایزه ادبیات کودک و نوجوان باشد.
حسین شیخالاسلامی درباره اینکه این جایزه، زیر نظر وزارت ارشاد برگزار خواهد شد، گفت: بله طبیعی است. اما این موضوع نشان داد جایزه کتاب سال جذابیتی ندارد و اگر جایزه دیگری از سمت جامعه مدنی و یا صنفی تأسیس شود، احتمالا مخاطب آنقدر قوی است که متوجه معنای آن خواهد. باید ببینیم جایگزینهای این دست مراسم متعارف و نه چندان جذاب چه از سمت بازار و چه فعالان مدنی چیست که بتوانند این جای خالی را دراختیار بگیرند و راه خود را بروند.
هیچکاری نکنند بهتر است
حسین فتاحی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان، هم با اشاره به اینکه در داوری جایزه جلال و کتاب سال حضور داشته، با انتقاد از این طرح می گوید: کتاب سال جا افتادهتر و قانونمندتر از جایزه جلال است، اگر بخواهند چنین اتفاقی که در زمنه بزرگسال افتاده، در بخش کودک و نوجوان هم بیفتد، چنین کاری نکنند بهتر است .
او افزود: معمولا جایزههای جدید با این هدف راهاندازی میشوند که اتفاق جدیدی رقم بزنند و نگاههای جدیدی به میدان بیاید و داوری کند، حتی در نوع داوریها تفاوتهایی وجود داشته باشد. مثلا اگر در جایزه جلال کتابی را با سلیقهای به عنوان برگزیده انتخاب کردند، در کتاب سال طیف دیگری با سلیقههای متفاوت بررسی و انتخاب متفاوتی داشتند بهتر بود، چیزی که الان میبینم فرقی نمیکند فقط زحمت و هزینههای داوری اضافه و وقت دیگران تلف میشود. هیچ اتفاقی در زمینه فرهنگ نمیافتد، همانطور که در زمینه بزرگسال اتفاق نمیافتد.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان تأکید کرد اگر میخواهند، کاری مانند جایزه «جلال» انجام دهند، هیچکاری نکنند بهتر است و هر جایزهای میخواهند بدهند، در همین کتاب سال اتفاق بیفتد.
او با بیان اینکه مشکل جایزهها، صرفا عنوانهایشان نیست، اظهار کرد: گاه در داوری جایزهها، به خاطر واکنشهای احتمالی، کتابها را کنار میگذارند و تهش چیزی میماند که گاه کتابها واقعا شایسته جایزه گرفتن نیستند. مشکل چنین چیزهایی است نه اینکه بخواهیم نوع جایزه را عوض کنیم و در جای دیگری بگذاریم.
فتاحی مشکل دیگر جایزهها را اینگونه بیان کرد: از ابتدا تا کنون، مراسم که میگیرند و به کتابی جایزه میدهند، همه چیز تمام شود. جایی که باید شروع کار باشد، کتاب به مردم شناسانده شود، در رسانههای مختلف معرفی شود، به ناشر امکان چاپ مجدد بدهند اما بکل فراموش میشود. کلی هزینه صورت میگیرد، داوران وقت میگذارند کتاب را انتخاب میکنند و تمام میشود. درصورتی که با دادن جایزه تازه وق بهرهبردری است، کتاب معرفی شود در ویترین فروشگاهها بیاید در کتابخانههای عمومی معرفی شد.
این نویسنده که کتاب «آتش در خرمن» او رمان برگزیده و کتاب سال ۶۷ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، و کتابهای «راهزنها»، «زندانی قلعه هفت حصار» و «پری نخلستان» رمان برگزیده تشویقی شده بودند، تأکید میکند: بین کتابهایی که جایزه میگیرد با کتابهایی که جایزه نمیگیرد، تفاوتی به لحاظ فروش، استقبال مردم و موضوعات دیگر ندارد. مشکل جوایز در ایران خیلی ریشهدارتر از این حرفهاست که با جدا کردن جایزه کودک و نوجوان و قرار دادن آن در جای دیگر به عنوان جایزهمستقل، حل کنیم.
او با بیان اینکه در انتخاب کتاب سیاستگذاری نداریم، توضیح میدهد: سیاستگذاری درستی که مسیر مشخصی را ترسیم کند؛ ابتدا چه کنیم، بعد از انتخاب کتاب، چه کارهای انجام دهیم، در سالیها بعد چه اتفاقاتی برای کتاب رقم بخورد. اصلا اینطور نیست. مثلا نهاد کتابخانههای عمومی کاری به انتخاب کتاب سال و جایزه جلال ندارد، خودشان کتابهای انتخابیشان را بررسی میکند. اینها باید تجمیع شود؛ مراکز مختلف فرهنگی جمه شوند و رفتار متفاوتی با کتابهای برگزیده داشته باشند، کتابها به کتابخانهها وارد و به صورت ویژه معرفی شوند.
او در ادامه میگوید: بارها به مدیران فرهنگی گفتهایم، کتابی را که به عنوان برگزیده انتخاب میشود، رها نکنید. دبیرخانه جشنواره و کتاب سال نباید بعد از برگزاری تعطیل شود و سال بعد تازه دبیرخانه فعال شود. دبیرخانه باید با نویسنده برگزیده در طول سال صحبت کند، کتابش معرفی شود، از مطبوعات بخواهند درباره کتاب نقد بنویسند اما این کارها نمیشود. چند درصد مردم منظر برگزاری مراسم میمانند، اخبارش را دنبال میکنند، اسم کتابها را یادداشت و بعد تهیه میکنند؟ حمایت از کتابها باید در طول سال بیفتد. در نمایشگاه کتاب، جای مشخصی را برای کتابهای برگزیده اختصاص دهند که مردم کتابهای برگزیده را ببینند یا با نویسنده ارتباط بگیرند، این کارها را نداریم.
او درباره اینکه اماسل چنین غرفهای تعبیه شده بود، گفت: جای پرتی که کسی سراغش نمیرود. من نمیگویم اصلا نیست، بلکه باید جدیتر از اینحرفها باشد. به نظرم سیاستگذاری درستی وجود ندارد، اگر میخواهند همه چیز درست شود، آییننامه را کاملکنند، مسیر کاملتری را برای گزینش و انتخاب ترسیم کنند و بعد اجرا کنند. خانه کتاب واقعا زحمت میکشد، دو سهماه را به بررسی و انتخاب کتاب میگذارد اما نباید بعد از مراسم کتاب سال، همه چیز تمام شود.
ایده خوبی است اما..
حمید هنرجو – نویسنده و شاعر ادبیات کودک و نوجوان، نیز درباره جایزه مستقل ادبیات کودک و نوجوان اظهار کرد: به خودی خود، تاسیس جایزه برای ادبیات کودک و نوجوان کار خوبی است، اما در نظر داشته باشید جشنواره ها و رویدادهای ملی ما نظیر شعر فجر و کتاب سال جمهوری اسلامی، بخش کودک و نوجوان دارند و تولیدات مکتوب برای این گروه های سنی دیده میشود، اگر کار قابل قبولی منتشر شود قطعا ظهور و بروز خواهد داشت، به نظرم تفکیک این بخش از جایزه کتاب سال و تأسیس جایزه مستقل برای ادبیات کودک، به تنهایی دردی را درمان نمیکند.
این پژوهشگر در ادامه افزود: از طرف دیگر ممکن است با جدا کردن ادبیات کودک و نوجوان از جشنوارههای ملی، این بخش که سابقه ای دیرپا دارد، در جشنواره های فعلی جایگاه خود را از دست بدهد، در حال حاضر، نمی توان مدعی بیتوجهی نسبت به ادبیات و کتاب کودک و نوجوان شد که بخواهیم یک جایزه یا کتاب سال مستقل برای ادبیات کودک و نوجوان ایجاد کنیم با این استدلال که اگر کار درخشانی وجود ندارد به دلیل نداشتن جایزه مستقل است!
دبیر دور جدید جشنواره قلم زرین تصریح کرد: اگر روزی به جایی رسیدیم که تولید آثار درخشان و پرمایه اوج گرفت و به لحاظ کمی و کیفی تحولی رقم خورد، به فکر ازدیاد رویدادهای مرتبط و ویترین های بیشتر برای تولیدات میتوان بود، اما در حال حاضر، متأسفانه عکس این موضوع، مصداق دارد، یعنی جشنوارهها و رویدادها و اقدامات ترکیبی هست، اما کتاب و آثار قابل انتظار، کمیاب و گاه، نایاب است! آثار تولیدی عمق ندارند و حتی برخی از آنها مناسب گروه مخاطب نیستند! نمونه روشن آن در جشنواره اخیر شعر فجر است که هیئت داوران نتوانست اثری جامع و قابل دفاع از تمام جهات را به عنوان کار برگزیده معرفی کند.
هنرجو خاطرنشان کرد: مشکل ما این نیست که رویداد بزرگی برای دیده شدن آثار شاخص و درخشان نداریم، مشکل، این است که تعداد آثار خوب و درخشان رو به کاهش گذاشته است؛ بیشتر _ به ویژه ده سال اخیر _ زمینه افول را در ادبیات کودک و نوجوان به ویژه «شعر کودک» میبینیم.
مولف داستان نیمه بلند «هلوهای تپه بالایی» نبود هویت فردی و کم توجهی به ایرانی اسلامی را از آسیبهای ادبیات کودک و نوجوان عنوان کرد و گفت: ناشران ما متاسفانه به شدت تحت تأثیر آثار ترجمهای و وارداتی هستند و همین موضوع، به کم رنگ شدن فرهنگ غنی مردم ایران زمین در آثار منجر می شود، من همچنان معتقدم برای فرهنگ باید هزینه کرد و نباید خروجی مادی را از حوزه فرهنگ مطالبه کرد ، اما جشنواره ها و رویدادهای فرهنگی هم در عوض، باید خروجی داشته باشد، ازدیاد جشنواره ها باید با کمیت و کیفیت آثار ، همخوانی و توازن داشته باشد.
حمید هنرجو در پایان تأکید کرد: مشکل کتاب و نوجوان نبود حمایت و کمبود جایزه نیست، باید دنبال پاسخ این پرسش باشیم که چرا ادبیات کودک و نوجوان به جایی رسیده که نفر اول و برگزیده ندارد، اشکالی ندارد جایزه جدیدی تأسیس کنیم اما به شرط داشتن خروجی، در حال حاضر با کمبود جشنواره و رویداد مرتبط با ادبیات و کتاب کودک و نوجوان مواجه نیستیم.
نیازی به جایزه موازی نداریم
جواد محقق، شاعر، نیز با بیان اینکه از جزئیات این طرح اطلاعی ندارد، به ایسنا گفت: اگر قرار است جایزهای شبیه جایزه کانون پرورش فکری برگزار کنند، خوب جایزه کانون کفایت میکند و شاید نیاز به کار مجدد نباشد. ولی اگر کار متفاوتی باشد، باید جزئیاتش مشخص شود که بتوان راجعبه آن حرف زد.
او با بیان اینکه با خانه کتاب و ادبیات ایران مشورتی در زمینه تفکیک ادبیات داستانی کودک و نوجوان از کتاب سال نداشته است، توضیح داد: در جایزه «جلال» داستان کودک و نوجوان نداریم و این بخش در کتاب سال در نظر گرفته شده است. در کتاب سال هم ، شعر کودک و نوجوان نداریم و شعر کودک و نوجوان در جشنواره شعر فجر بررسی میشود. در هیئت علمی کتاب سال پیشنهاد دادم اگر قرار است کتابهای شعر کودک و نوجوان در جشنواره فجر داوری و برگزیده شود، داستان هم در جایزه «جلال» که مربوط به ادبیات داستانی است، بررسی شود. الان داستان در کتاب سال مانده، بهتر است کتاب شعر در کتاب سال باشد ،یا اینکه داستان به جایزه جلال برود، همانطور که شعر در جشنواره شعر بررسی میشود.
این شاعر با تأکید بر اینکه اطلاعی از طرح اصلی خانه کتاب و ادبیات ندارد و نمیتواند درباره این موضوع نظری ارائه دهد،تأکید کرد: اینکه جایزهای به صورت مجزا برای داستان کودک و نوجوان داشته باشیم، ضرروتی ندارد مگر اینکه همه شاخهها و شعبه کودک و نوجوان را کنار هم بگذاریم و جایزه ملی بزرگی داشته باشیم که درآن صورت هم چیزی شبیه جایزه کانون میشود و اگر کانون متولی جایزه است نیاز به جایزه موازی نداریم اما اگر چیز دیگری باشد که در آن جایزه نیست، اما در این جایهز تعبیه میشود، آنوقت قابل گفتوگو است.
زمینه جدا کردن ادبیات داستانی کودک و نوجوان وجود ندارد
محمدکاظم اخوان نیز درباره موضوع تفکیک ادبیات کودک و نوجوان از جایزه کتاب سال و برگزاری آن در قالب جایزهای مستقل گفت: ایده بسیار ایده خوبی است اما به مقدمات و پیشزمینههایی نیاز دارد. در واقع جایزه مستقل برای کتاب کودک در کنار کتاب بزرگ سال زمینهای میخواهد. در جایزه کتاب سال تنوع موضوعات چشمگیری وجود دارد و کتابهای بسیاری در موضوع تاریخ، دین و… بررسی و نه یک که چندین و چند کتاب از میانشان برگزیده و توجه گروههای مختلفی از تحصیلکردگان در رشتههای مربوط را جلب میکند، حال آنکه در زمینه ادبیات خلاقه زمینه انتخاب محدودتر است و در ادبیات کودک محدودتر و جای آن را باید توجه به مواد خواندنی دیگر مناسب کودکان از قبیل دانستنیها و مهارتها و کتابهای نقد داستان هم برای مخاطبان و هم اولیا و مربیان و کتابهایی با موضوعات مناسب دیگر پر کند خصوصا مطبوعات کودک و نوجوان که میتواند و باید خود موضوع جشنوارهای بزرگ و مستقل قرار گیرد گر چه متاسفانه این زمینه در ادبیات کودک کاملا مفقود و جایش خالی است و چند مجله بوده هم نابوده شده. مطبوعات نقش بسیار مهمی در زمینهسازی به منظور جذب مخاطب دارند و توجه به آن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
اوگفت: زمینه جدا کردن ادبیات داستانی و برگزاری آن به صورت جایزه مستقل وجود داشت زیرا رمان و ادبیات بزرگسال در مجلات و مطبوعات بیشتر دیده میشد و میشود، درباره آنها نقد نوشته میشود و توجه بیشتری به آنها وجود دارد. بنابراین زمینهاش در طول سالیان مهیا بود و وسعت اندوخته مطالب و منابع زیاد بود و جانماییاش در قالب جایزه جدا فراهم بود اما متأسفانه ادبیات کودک و نوجوان چنین قدرتی ندارند. ادبیات و هنر کودک و نوجوان در خارج از ایران شناخته شده است، جایزههای شناخته شدهای دارد، مولفان و نویسندگان و تصویرگران شناخته شده هستند و هر قصهای که نوشته میشود به فیلمنامه تبدیل میشود، فیلم و سریالش را میسازند، کمیک استریپش را طراحی میکنند، انیمیشنش را میسازند و به شکلهای متقاوت در میآید و همه اینها در کتاب ریشه دارد. فضای خلاقیت و آفرینش ادبی و هنری به همین پشتوانههاست و غفلت از آنها موجب افت کلی مخاطب و نحیف و لاغر شدن بیشتر کتاب میشود که مادر همه پژوهشها و هنرهاست.
منبع : ایسنا