سعید جلیلی: یکی از نامزدهای اصولگرای انتخابات ریاست جمهوری ایران، دیدگاههای خاصی در زمینه اقتصادی دارد. او بر اقتصاد مقاومتی تاکید دارد و معتقد است که باید با تحریمها بهصورت فعال مقابله کرد. جلیلی بیان کرده است که رشد اقتصادی ۸ درصدی و تورم زیر ۱۰ درصد قابل تحقق است، البته این امر نیازمند کار جدی و پیگیری دقیق است.
جلیلی همچنین بر شفافیت اقتصادی و مبارزه با فساد تأکید دارد و طرحهایی برای بهبود وضعیت اقتصادی از طریق افزایش شفافیت و کاهش اتلاف منابع ارائه داده است. وی همچنین به توسعه بخش صادرات و بهرهبرداری از ظرفیتهای داخلی برای مقابله با تحریمها اشاره کرده است.
یکی از مشاوران اقتصادی جلیلی، مسعود درخشان، نظراتی جنجالی درباره تحریمها دارد. او معتقد است که تحریمها باعث شدهاند تا اقتصاد ایران تحرکی پیدا کند و لغو آنها را به نوعی خسارت برای کشور میداند.
به طور کلی، جلیلی و تیم او به دنبال ایجاد تغییرات عمده در سیاستهای اقتصادی ایران با تاکید بر خودکفایی و مقاومت در برابر فشارهای خارجی هستند.
محمدباقر قالیباف: رئیس مجلس شورای اسلامی، برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران برنامههای مشخصی را مطرح کرده است. او تأکید دارد که برای خروج از وضعیت فعلی اقتصاد ایران، باید تحولات جدی در ساختار اقتصادی صورت گیرد. قالیباف بر تدوین و اجرای ۵۰ قانون برای “خیزش اقتصادی” تاکید کرده و بیان داشته که از میان ۲۱ وعدهای که در این زمینه داده بود، به ۱۹ وعده عمل شده است .
که از آن جمله کاهش نرخ تورم و بهبود رشد اقتصادی است. او همچنین به سیاستهای انقباضی پولی به منظور کنترل نقدینگی و مهار تورم اشاره کرده است. نرخ تورم در ایران همچنان بالاست و سیاستهای انقباضی از جمله افزایش نرخ بهره در این مسیر اعمال شدهاند.
قالیباف معتقد است که برای بهبود وضعیت اقتصادی، توجه به تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات ضروری است. او همچنین به لزوم شفافسازی و اصلاح ساختارهای مالی و بانکی کشور اشاره میکند، به ویژه در زمینه ناترازیهای نظام بانکی که مشکلات متعددی برای اقتصاد ایران ایجاد کردهاند.
به طور کلی، برنامههای اقتصادی قالیباف شامل تمرکز بر قوانین حمایتی برای تولید داخلی، کنترل تورم، کاهش نقدینگی و اصلاح ساختارهای مالی و بانکی میباشد تا از این طریق اقتصاد ایران به سمت رشد پایدار حرکت کند.
علیرضا زاکانی: یکی از نامزدهای اصولگرای انتخابات ریاست جمهوری ایران، برنامههای اقتصادی خود را بر اساس چند محور اصلی مطرح کرده است:
- مبارزه با فساد و شفافیت اقتصادی: زاکانی معتقد است که فساد اقتصادی یکی از موانع اصلی رشد اقتصادی در ایران است و باید با ایجاد ساختارهای شفاف و نظارتی قوی، این معضل را کاهش داد.
- تمرکز بر تولید داخلی: او تأکید دارد که برای بهبود وضعیت اقتصادی، باید به تولید داخلی توجه ویژهای شود و از ظرفیتهای داخلی به نحو احسن استفاده گردد. این شامل حمایت از صنایع داخلی و کاهش وابستگی به واردات است.
- اصلاح نظام بانکی: زاکانی بر این باور است که بانکها و دولت عامل اصلی تورم هستند و باید اصلاحات اساسی در نظام بانکی صورت گیرد تا نقدینگی کنترل شود و تورم کاهش یابد. او معتقد است که سیاستهای پولی انقباضی باید به گونهای باشد که مانع از رشد تورم شود.
- بازسازی و نوسازی زیرساختها: به عنوان شهردار تهران، زاکانی بر نوسازی بافت فرسوده و توسعه پروژههای زیرساختی تاکید داشته و معتقد است که چنین پروژههایی میتوانند به بهبود شرایط اقتصادی و ایجاد اشتغال کمک کنند.
به طور کلی، زاکانی بر این باور است که با اعمال سیاستهای شفافیت، حمایت از تولید داخلی، اصلاح نظام بانکی، و توسعه زیرساختها میتوان به بهبود وضعیت اقتصادی ایران دست یافت.
مصطفی پورمحمدی: دبیر جامعه روحانیت مبارز، در مورد وضعیت اقتصاد ایران نظرات متعددی ارائه کرده است. او بر اهمیت استفاده از تمام ظرفیتها و بهرهبرداری از هوش و تواناییها برای دفاع از منافع ملی تأکید دارد. وی معتقد است که ایران باید در هر شرایطی از مذاکره و روابط دیپلماتیک استقبال کند تا منافع ملت تأمین شود. پورمحمدی همچنین به ضرورت حضور قوی و هوشمندانه در صحنههای بینالمللی اشاره میکند و معتقد است که ایران توانایی موفقیت در این میدانها را دارد، حتی اگر به معنای مواجهه با چالشها و شکستهای موقت باشد.
او همچنین بیان کرده که اگر حمایت مردم را کسب کند، میتواند دوران جدیدی را برای کشور آغاز کند. این اظهارات در برنامههای تبلیغاتی و مصاحبههای وی به کرات بیان شده است، که نشان از رویکرد او به مسائل اقتصادی و سیاسی دارد.
امیرحسین قاضیزاده هاشمی: در مورد اقتصاد ایران نظرات متعددی ارائه کرده است. او تأکید میکند که اقتصاد را فوریت اصلی دولت خود میداند، در حالی که اولویت او بر روی خانواده است. قاضیزاده هاشمی باور دارد که برای حل مشکلات اقتصادی، دولت باید از بنگاهداری خارج شود و داراییهای دولت به مردم واگذار شود. او این رویکرد را در زمان ریاست بر بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز اجرا کرده است، جایی که بخشی از داراییها به مردم واگذار شد و عملکرد اقتصادی برخی نهادها بهبود یافت او همچنین معتقد است که برای حل مشکلات ریشهای اقتصاد، نیاز به اصلاحات ساختاری و نهادی است و با شعار دادن نمیتوان به نتایج پایدار رسید. قاضیزاده هاشمی بر ایجاد یک مدل حکمرانی مردمیسازی تأکید دارد و میگوید که این مدل را در بنیاد شهید پیادهسازی کرده است.
مسعود پزشکیان: نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی و وزیر بهداشت دولت اصلاحات، نظرات متعددی در خصوص اقتصاد ایران دارد که شامل تحلیلهای ساختاری و پیشنهادات اصلاحی است. وی معتقد است که برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران، نیاز به تعامل و همدلی در سطوح مختلف حکومتی و استفاده از نیروهای متخصص وجود دارد.
پزشکیان بر این باور است که اقتصاد ایران باید به جای تمرکز بر جایگزینی واردات، به توسعه صادرات و جذب فناوریهای خارجی بپردازد، مشابه مسیری که ماهاتیر محمد برای مدرنسازی مالزی پیمود. او همچنین بر ضرورت اصلاح وضعیت بیمهای بهویژه در حوزههای بهداشت و درمان تاکید دارد و معتقد است که مشکلات عدیدهای در تأمین دارو و پوشش بیمهای وجود دارد که باید برطرف شود این نماینده سابق مجلس، با اشاره به مشکلات ساختاری در اقتصاد ایران، تأکید دارد که سیاستهای کلان و راهبردی کشور نیازمند تغییرات اساسی و برنامهریزی دقیق هستند تا بتوانند وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم را بهبود بخشند.
در انتخابات ریاست جمهوری ایران که در تیرماه ۱۴۰۳ برگزار میشود، شش نامزد اصلی تایید صلاحیت شدهاند. این نامزدها شامل مسعود پزشکیان، مصطفی پورمحمدی، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضی زاده هاشمی، و محمدباقر قالیباف هستند.
مسعود پزشکیان به بهبود وضعیت بهداشت و درمان و اصلاح ساختارهای اقتصادی تاکید دارد. مصطفی پورمحمدی بر اجرای دقیق قوانین و مبارزه با فساد تمرکز دارد. سعید جلیلی بر اصول انقلاب اسلامی و مقاومت اقتصادی تأکید میکند. علیرضا زاکانی وعده داده که راه رئیس جمهور سابق را ادامه دهد. امیرحسین قاضی زاده هاشمی به تقویت نظام بهداشت و سلامت توجه دارد، و محمدباقر قالیباف بر مدیریت اقتصادی و اشتغالزایی تأکید دارد.
در مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری ایران ۱۴۰۳، نامزدها فرصت داشتند تا برنامههای خود را ارائه کنند و به پرسشهای مردم پاسخ دهند. بر اساس گزارشهای مختلف، برنده خاصی به وضوح اعلام نشد، اما برخی نامزدها توانستند توجه بیشتری جلب کنند.
مسعود پزشکیان با تاکید بر ضرورت اصلاحات اقتصادی و بهبود سیستم بهداشت و درمان توجه بسیاری را به خود جلب کرد. سعید جلیلی بر اصول مقاومت اقتصادی تاکید داشت و مصطفی پورمحمدی بیشتر به مبارزه با فساد و اجرای قوانین پرداخت. محمدباقر قالیباف نیز با تمرکز بر مدیریت اقتصادی و اشتغالزایی توانست نظرات مثبتی کسب کند.
هر کدام از این نامزدها به نوعی سعی داشتند با ارائه برنامههای خود، مخاطبان را متقاعد کنند و در نتیجه، ارزیابی اینکه چه کسی برنده مناظره بوده به نظر شخصی مخاطبان و تحلیلگران بستگی دارد.
دکتر رحمان قهرمانپور: تحلیلگر انتخابات و سیاست خارجی در یادداشت اختصاصی به بررسی تاثیر مناظرههای تلویزیونی بر رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری پرداخت و تاکید کرد: با توجه به کاهش تعلقات حزبی، جمعیت آرای مردد در اغلب کشورها در حال افزایش است و در ایران هم به طریق اولی چنین است؛ ضمن اینکه در ایران درصد آرای حزبی به مراتب کمتر است. سادهتر بگوییم تکلیف حدود ۶۰درصد آرای مردد را مناظرههای انتخاباتی تعیین میکند؛ به همین دلیل هم فشارهای زیادی بر نامزدها وارد خواهد شد.
عملکرد نامزدها در مناظرههای تلویزیونی، تصویری کوچک از زمانی است که آنها سکان اداره کشور را به دست بگیرند. در واقع رفتار نامزدها در مناظرهها به بیننده و مخصوصا آرای مردد این پیام را میدهد تا چه حد شایستگی آن را دارند که رئیسجمهور شوند. این شایستگی شامل عناصر مختلف است از اخلاقی و اداری گرفته تا سیاسی و تواناییهای فردی. نامزدی که در مناظرهها اصول اخلاقی جامعه را آشکارا زیر پا بگذارد، فرد مناسبی برای رئیسجمهور شدن نیست. اصولی مثل دروغگویی، ضعیفکشی، فرصتطلبی و نظیر اینها. اما دقت کنید که برداشت افراد جامعه از این اصول اخلاقی دقیقاً یکسان نیست. مثلاً در برخی کشورها نامزدها نباید به حریم شخصی نامزدها وارد شوند یا از گرایشهای اعتقادی و مذهبیشان بپرسند. اما درباره تفسیر حریم شخصی نامزد ممکن است بین مردم اختلاف نظر باشد. مثلاً سوال این است که اگر نامزدی درباره خانواده رقیبش پرسید آیا کاری غیراخلاقی کرده است؟ برخی میگویند این کار غیراخلاقی است، اما برخی دیگر میگویند مردم قرار است چهار سال سرنوشت یک کشور را دست یک نفر بدهند و بنابراین اخلاقی است که در این زمینه بدانند؟
مخاطب اصلی مناظرههای تلویزیونی آرای مردد است. کسانی که پیش از مناظره به دلایل حزبی یا شخصی طرفدار یک نامزد خاصاند در مناظرهها سوگیری دارند و به تعبیر عامیانه ضعفهای نامزد مطلوب خود را نمیبینند یا کم اهمیت تلقی میکنند. بنابراین نامزدها باید نقشه پیروزی خود را بر اساس جذب آرای مردد طراحی کنند. یعنی آنها نمیتوانند کسانی را که طرفدار سرسخت رقیبشان هستند از رأی دادن به او منصرف کنند. با توجه به کاهش تعلقات حزبی، جمعیت آرای مردد در اغلب کشورها در حال افزایش است و در ایران هم به طریق اولی چنین است. ضمن اینکه در ایران درصد آرای حزبی به مراتب کمتر است. سادهتر بگوییم تکلیف حدود ۶۰درصد آرای مردد را مناظرههای انتخاباتی تعیین میکند. ناگفته پیداست که فشار زیادی روی نامزدها وجود دارد و به همین دلیل برخی از آنها دنبال حفاظت از سبد رأی خود و نه جذب آرای بیشترند. هر چه میزان انتظارات از یک نامزد کمتر باشد احتمال درخشش او در مناظرهها بیشتر میشود. بیدلیل نیست که گاهی احزاب عمداً و پیش از شروع مناظرهها، سطح انتظارات از نامزد خود را پایین میآورند تا احتمال درخشش او را در مناظرهها بیشتر کنند.
در مناظرههای تلویزیونی در ایران دو نامزد اصلی دو جریان اصلی یعنی قالیباف و پزشکیان بیشتر از دیگران تحت فشارند چون انتظارات بیشتری از آنها وجود دارد. لذا اگر پایینتر از حد انتظار ظاهر شوند ممکن است شکست خورده تلقی شوند. آقای پورمحمدی و قاضیزاده کمتر از دیگران تحت فشار قرار دارند و بنابراین ممکن است در مناظرهها لحظات جذاب یا درخشان یا جالب خلق کنند و جدی گرفته شوند. دو نامزد دیگر یعنی جلیلی و زاکانی هم در موقعیت حساسی قرار دارند. جلیلی باید در مناظرهها نشان دهد که توانایی تبدیل شدن به نامزد اصلی اصولگرایان را دارد. اما او در چند روز اخیر دچار برخی اشتباهات فنی شده است که تکرار آنها بسیار هزینهزا خواهد بود. جلیلی در روزهای اخیر همواره خوب شروع کرده، اما به تدریج ضعیفتر ظاهر شده است.
زاکانی هم یک مشکل جدی ارتباطی دارد که باید آن را رفع کند. در حالی که جدی حرف میزند لبخند بر صورت دارد و بنابراین مخاطب را درباره منظور خود سردرگم میکند. اگر پزشکیان نتواند در مناظره امروز انتظارات هواداران اصلاحطلب خود را برآورده کند، دوباره در دستانداز رقابت گرفتار خواهد شد و مسیرش برای پیروزی هموار نخواهد شد.
بنابراین میتوان حدس زد که پزشکیان خود را برای حمله و اتخاذ موضع تهاجمی آماده کند. اگر قالیباف بتواند این حملات را دفع کرده و پیام خود را برساند، میتواند سبد رأی خود را حفظ کند. اما اگر جلیلی وارد دعوا با پزشکیان شود احتمال تکرار سناریوی سال ۹۲ وجود دارد و پزشکیان میتواند یکی از دو قطب اصلی انتخابات شود. اما در صورتی که نامزدهای اصولگرا وارد دعوا و جدل با پزشکیان نشوند احتمال تکرار سناریوی ۱۴۰۰ و دوقطبی نشدن انتخابات وجود دارد و در این صورت در وضع فعلی تغییر جدی ایجاد نمیشود و قالیباف همچنان پیشتاز خواهد بود. چون در حمله کردن احتمال خطا هم وجود دارد، بنابراین ممکن است پزشکیان ریسک نکند و موضع خیلی تهاجمی نگیرد.
ضمن اینکه باید توجه کرد حتی اگر یک نامزد در یکی از مناظرهها ببازد میتواند دوباره به رقابت برگردد. زیرا چهار مناظره دیگر هم برگزار خواهد شد. اما مشکل پزشکیان این است که بر خلاف قالیباف و جلیلی به جهش مجدد نیاز دارد و لذا چارهای جز اتخاذ موضع تهاجمی ندارد. چیزی که میتواند خطاهای احتمالی او را بیشتر کند.
اگر از نظر موضوعی نگاه کنیم احتمالاً آقای پزشکیان بر موضوعات قطبیساز مثل حجاب و فیلترینگ و تحریمها تمرکز خواهد کرد و اگر زاکانی یا جلیلی در این موضوعات وارد بحث با او شوند، شرایط به نفع او خواهد شد. اصولاً وقتی فضای جامعه قطبی شده است نامزدها برای پیروز شدن میل به قطبی کردن مناظرهها دارند. در مقابل قالیباف باید بکوشد از قطبی کردن مناظرهها جلوگیری کند. موقعیت جلیلی هم دشوار است. اگر تهاجمی عمل کند دوقطبی درست میکند که به نفع پزشکیان است و اگر تدافعی عمل کند نمیتواند آرای خود را افزایش دهد و این هم به نفع قالیباف است. در این میان نقش پورمحمدی هم میتواند مهم باشد. یعنی حمایت یا حمله او به نامزدهای دیگر میتواند به نفع یا به ضرر آنها باشد. چون نامزدی است که خیلی جناحی نیست و تا حدی بیطرف است. او میتواند نقش ولایتی در سال ۹۲ را ایفا کند و این به نفع پزشکیان است.
نویسنده : افسانه رحیمی