کشور ما طی ماههای گذشته در کنار شیوع گسترده کرونا، با بحران کمبود گاز در پاییز و زمستان، خاموشیهای گسترده برق از اواسط بهار و نهایتا بحران آب با آغاز فصل تابستان مواجه شده است. بر اساس آمارهای وزارت نیرو، سدهای آبی کشور با نیمی از ظرفیت فعال هستند و مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب گفته است تامین آب شرب ۴۶۷ شهر وابسته به منابع آب سدها است؛ فقط ۷۴ سد روی رودهایی که به دریاچه ارومیه میریختند، ساخته شده! اگر ساختن سدها برای تامین آب شرب مردم بوده است، طبعا با این تعداد بسیار، باید پاسخگوی نیاز مردم به آب باشند؛ اما مشکل فرافکنی، کمبود آب را به کمبارشی در دوسه سال اخیر و خشکسالی چندین ساله احاله میدهد؛ مسئلهای که البته درست هم است. اما باید این نکته مهم را در نظر داشته باشیم که ذخیره و نگهداشتن آب در پشت سدها، با چنین گرمایی، به تبخیر سریع آب هم کمک میکند؛ گذشته از خشکیدن دریاچهها و تالابهاب و از بین رفتن گونههای گیاهی و جانوری که از آثار زیانبارزیستمحیطی ناشی از ساختوساز این همه سد است. در چنین وضعیتی است که پای «شاخص فقر آب» به میان میآید؛ شاخص فقر آب نشاندهنده تاثیر ترکیبی عوامل موثر بر کمبود و تنش منابع آبی است که امکان اولویتبندی و تدوین نسخههای مدیریتی برای مناطق مختلف را فراهم میکند. بدین معنا که باتوجه به مسئله کمبود آب، این «مدیریت در اولویتبندی» است که میتواند از تبدیل شدن آب به یک «بحران گسترده» جلوگیری کند.
شاخص فقر آب بر اساس ترکیب وزنی پنج مولفه ویژه محاسبه میشود. مولفههای شاخص فقر آب شامل منابع (دسترسی، تغییرات فصلی و سالانه، کمیت و کیفیت آب)، دسترسی (قابلیت دسترسی آب برای استفاده موثر)، ظرفیت (عوامل اقتصادی-اجتماعی در مدیریت منابع آب)، استفاده (میزان استفاده در بخشهای مختلف) و محیط زیست (اثرات مدیریت آب بر یکپارچگی اکولوژیک) میشود. با توجه به ماهیت چندبعدی شاخص فقر آب و در نظر گرفتن تمامی عوامل موثر بر دسترسی یا کمبود منابع آب و نیز ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی مییتواند ابزار مفیدی در اولویتبندی مناطق بحرانی و گامی موثر در برنامهریزی استفاده بهینه از منابع آب باشد. اینک پرسش مهم این است که آیا مدیریت آب در کشور توجهی به این شاخصها دارد؟ یا باید منتظر جیرهبندی و کوپن آب باشیم، که آخرین و ناچارترین مرحله مدیریتی است. اما البته مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب ایران با تکذیب اخباری مبنی بر انتشار «کوپن آب» برای آبرسانی سیار به روستاها گفته است «هنوز به شرایط کوپن نرسیدهایم.» و این «هنوز» خود نوعی اخطار است، زیرا به گفته مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب، در حال حاضر از میان ۳۰۴ شهر در معرض تنش آبی ۱۰۱ شهر در وضعیت قرمز تامین آب قرار دارد.
به جز معضل فراگیر خشکسالی و کاهش بارندگیها، بر اساس مطالعات بینالمللی، سفرههای آب زیرزمینی کشورمان نیزبه دلیل استفاده بیش از حد و بدون برنامه نظارت، بهشدت تخلیه شده است.
مجله علمی معتبر «نیچر» اوایل بهار امسال با انتشار گزارشی، از تخلیه ۷۴ کیلومتر مربع از آب سفرههای زیرزمینی ایران طی سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵ خبر داده و گفته است این میزان آب، ۱.۵ برابر کل آب دریاچه ارومیه در اوج پرآبی آن در سال ۱۹۹۶ است. اما عضو کمیته ملی سدهای بزرگ ایران، با اشاره به «ورشکستگی آبی» در کشور، دلیل بحرانهای موجود را «سوءمدیریت» میداند؛ اما مدیریت زمانی معنای خاص خود را پیدا می کند که در آغاز و پیش از بحران که هنوز «چیزی» برای «مدیریت» هست اقدامات پیشگیرانه صورت گیرد؛ وقتی آن «چیز» در اینجا یعنی آب، روبه اتمام باشد یا نباشد، مدیریت چگونه معنا می شود؟ اینجا جای است که پای شاخص فقر اب و مولفه های پنج گانه آن به میان میآید که لازم است مسئولان مختلف توجه ویژهای به آن داشته باشند و برنامههای مدون خود را در این رابطه اعلام کنند.
فعلا برنامهریزیها درحد آبرسانی سیاربه ۵ هزار و ۵۰۰ روستا بوده و طبعا با تداوم خشکسالی، تعداد روستاهای نیازمند به آبرسانی سیار درحال افزایش است. اینرا هم داشته باشیم که اخیرا رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی درباره بحران آب کشور گفته است شاید در ۲۰ سال آینده برخی از مناطق کشور برای زیست مناسب نباشد و این یعنی آغاز مهاجرتهای بیپایان و افزایش حاشیهنشینی در شهر و افزایش عوارض اقتصادی و اجتماعی.
*آذر فخری