خبر دردناک، این است که صاحب یک فروشگاه، برای اینکه تابلویش دیده شود؛ درختان جلوی فروشگاه خود را «خودسرانه» قطع کرده است. روی تعبیر خودسرانه تاکید میکنیم، چرا که در اغلب موارد، رفتار بسیاری از ما، هم مردم و هم برخی مسئولان با طبیعت و اکوسیستم بر همین روال است؛ آنرا ملک مطلق خود میدانیم و شایسته هر نوع رفتار. و همین رفتارهای ناردست، موجب شده است کشور ما با از دست دادن وسعت بسیاری از پوشش گیاهی خود، وارد مرحله بیابانزایی و بروز توفان های شدید همراه با ریزگرد و سیلهای مهیب شود. گیاه، در مفهوم کلی خود، نگهبان خاک و تعدیلکننده چرخه اکوسیستم است، فرقی هم نمیکند در کجا کاشته شده باشد؛ وجود و حضور درخت برای ادامه حیات بشر، بسیار ضروری است و هر فردی باید در حفظ آن کوشا باشد؛ همچنان که نظامی، شاعر بزرگ ایرانی گفته است:«درخت افکن بود، کم زندگانی» این کم زندگانی، کاسته شدن از مدت زندگی یک فرد نیست، بلکه کاسته شدن از کیفیت و در نتیجه طول عمر احاد یک جامعه است. اگر خبر قطع درخت توسط یک فروشنده، چنین انعکاسی مییابد آیا نباید در مورد آتش گرفتنها و سوختنهای عمدی وسهوی جنگلهای کشور هم به همین اندازه حساس باشیم و جلوی وقوع چنین حوادثی را بگیریم؟ آیا ماجرای قطع درخت توسط یک شهروند بیمسئولیت، نمی تواند ارتباط ذاتی با جنگلتراشیها و جنگلخواریهای گسترده داشته و انعکاس این رفتارها باشد؟ چرا که انتشار هر روزه خبر جنگلتراشی و جنگلخواری، دقیقا این پیام را به شهروندان میدهد که «درخت» ارزشی ندارد، بلکه این نفع و رسیدن به سود آنی است که ارزشمند است و میتوان برای رسیدن به این سودهای آنی، طبیعت را به هر شکلی و در هر کجا که هست، به خطر انداخت و آنرا قربانی کرد. بسیاری از ما، مردم تا مسئولان این خبر را نادیده میگیریم که وسعت جنگلهای کشور طی ۵۰ سال گذشته، به نصف رسیده و حالا وسعت ۱۶ میلیون هکتاری جنگلهای ایران تنها یک افسانه تلخ است.
- آذر فخری