از دل سرمایهداری دولتی خاصی که حلقههای مشخص بر کشور حاکم کردند، گروههای نوکیسه اقتصادی، با روابط سیاسی و حتی امنیتی خاص شکل گرفت که “نفاق و تفاوت آشکار در ظاهر و باطن” ایشان، از قضا به شدت دراماتیک است، و نقص بزرگ “زخم کاری” همینجا رخ مینماید.
به گزارش رمز فردا :مسئله مسخ هویت انسانی در مواجهه با مائدهها و تنعمات زمینی، و قربانی کردن اخلاق به پای بت قدرت، ثروت و شهوت، یکی از موقعیتهای دراماتیک مهم و قدیمی در ادبیات داستانی دنیا است. روایت شخصیتهایی که روح خود را به ابلیس میفروشند تا «رشد» کنند و به قیمت له کردن دیگران و کشتن روح انسانی خود، به زر و زور و زن برسند، آثار ماندگاری را در تاریخ ادبیات به یادگار گذاشته که «تاریخچه تراژیک دکتر فاستوس» اثر کریستوفر مارلو، «فاوست» اثر گوته، «مکبث» اثر ویلیام شکسپیر، «شیطان در دره» اثر کَسل فریمن جونیور، «کلوب دوما» اثر آرتورو پرز ریورته شماری از معروفترین آثار با این بنمایه هستند.
داستان «۲۰ زخم کاری» نوشتهی محمود حسینیزاد، با به کارگیری همین بنمایه اصلی، یعنی «مسخ» هویت انسانی در طلب ثروت و شهوت سیریناپذیر قدرت تلاش کرده نقبی به جامعه ایران بزند و وابستگان یک طبقه جدید نوخاسته و نوکیسه را به تصویر بکشد که در کشاکش مناسبات جدید اقتصادی بعد از جنگ و ظهور نوعی از سرمایهداری رانتی و نظارتگریز، هم خود دچار استحاله شدند و هم جامعه را قربانی مطامع خود کردند. محمدحسین مهدویان با اقتباس از داستان حسینیزاد و بسط و تفصیل دادن به شخصیتها و رویدادهای آن، تلاش کرده نگاه معاصرتری به همین موضوع داشته باشد.
دنیای شخصیتهای داستان «۲۰ زخم کاری» محمود حسینیزاد و بالتبع، سریال «زخم کاری» مهدویان، دنیای عاری از هر «آرمان»، عاری از هر حقیقت متافیزیکی، ماتریالیسم محض است….دنیایی که در آخر داستان نه «خوبتر»ها، بلکه «زرنگتر»ها برنده میشوند، چون کل زندگی در قاموس این دنیا، یک بازی پوکر است، یک قمار، که حرفهایترها قهرمان آن هستند. در چنین منظومهای، با چنین مختصاتی، طبعا شرافت و انسانیت محلی از اعراب ندارد.
طبقات اجتماعی جدیدی که با پایان جنگ تحمیلی و فروکش کردن حرارت و شور انقلابی جامعه ایران و شکلگیری مناسبات اقتصادی تازه شکل گرفتند، مختصات و خصلتهای خاص خود را داشتند که از قضا به لحاظ سینمایی پرداختن به آنها بسیار هم جذاب است. از دل سرمایهداری دولتی خاصی که حلقههای خاص سیاستگذار در سه دهه گذشته بر کشور حاکم کردهاند، گروههای نوکیسه اقتصادی، با روابط فرهنگی، سیاسی و حتی امنیتی خاص شکل گرفتند که «نفاق» و تفاوت آشکار در «بود» و «نمود»، یا «ظاهر» و باطن» ایشان، از قضا به شدت دراماتیک است.
حسینیزاد در داستان بلند «۲۰ زخم کاری» تلاش کرده آدمهایی وابسته به همین طبقات جدید و کنشها و واکنشهای درونی ایشان را ترسیم کند. از این منظر، زمان نگارش و فضای ترسیم شده در داستان حسینیزاد (که دستمایه سریال مهدویان شده) بیشتر در حال و هوای اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ خورشیدی است که این طبقات جدید، با پیوندهای درونحکومتی و رانتهای خاص، بازگشت شرکتهای خارجی (که با وقوع انقلاب از کشور رفته بودند) و رونقگیری تجارت خارجی و حوزههای بزرگ و پولسازی چون نفت و گاز تازه در حال پدیدار شدن و شکل دادن امپراتوریهای خود بودند.
مهدویان، با کمک تیم طراح و نویسنده خود، داستان حسینیزاد را به روزتر و دستکم ۲۰ سال زمان آن را جلوتر آورده است و تلاش کرده نسل دوم و سوم این طبقه جدید را هم وارد بازی کند.
با این حال، تکلیف حسینیزاد در داستان، کمی مشخصتر از مهدویان است و طبقهای که هدف تیغ نسبتا بیرحم پرداخت نویسنده قرار گرفته، عینیتر و ملموستر است و قراینی از سوی نویسنده در متن قرار گرفته که عینیت بیشتری به این طبقه میدهد. از جمله اِلمانهای مذهبی و سنتی که در داستان جاگذاری شده (اشاره به جلسه مولودی که توسط سمیرا برگزار میشود، چادر سر کردن او و البته ارتباطات حکومتی مالکی و هلدینگ ریزآبادی) اما شخصیتهای سریال «زخم کاری» از لحاظ وابستگی به طبقه اجتماعی بلاتکلیف و مبهم تصویر شدهاند.
منبع : خبر گزاری تسنیم