اگر در ایران زندگی کرده و کودکی و جوانی را همینجا گذرانده باشید، بدونشک با «کلاهقرمزی» چند سالی را زندگی کردهاید یا دستکم در بخشی از خاطراتتان یادش میکنید؛ پسرکی دلوزبانیکی، با پیژامۀ سبز و پیراهن راهراه آبی که یکریز رودهدرازی میکرد و اگر قلبش از جنس اسفنج نبود، احتمالاً امروز مرد بزرگی شده بود و خودش فرزندی داشت. اما حالا مدتی است که این «همدم و همکار مجری»، بین مناسبات آدمبزرگها گم شده؛ خاطراتش کموبیش در حافظهها پرسه میزند اما جسمش میان تیر و تختههای آرشیوِ انباری صداوسیما، بیصدا میپوسد، غافل از اینکه «عروسکها» هرگز بازنشسته نمیشوند. بهگزارش رمز فردا ، …
مشاهده بیشتر »