پنج شنبه , آذر ۱ ۱۴۰۳

مسئولان وظایف خود را درک کنند، نه مشکلات مردم را!

هیچ آمار و ارقامی نمی تواند بیانگر اوضاع بد معیشتی مردم باشد و آنها که بعضاً از دردهای اقتصادی در میان اقشار ضعیف جامعه صحبت می کنند و تحلیل می دهند، هیچگاه نمی توانند درک کنند که نداشتن غذا برای شام و یا نداشتن پول برای تهیه داروی همسر و فرزندان یعنی چی؟! هیچیک از ما و کارشناسان و مسئولان تا زمانی که درد بی پولی و شرم ساری در مقابل خانواده را نچشیم، نمی فهمیم که نرفتن پدر به خانه از بابت شرمندگی نزد فرزندان یعنی چی؟! میان درک کردن درد مردم و چشیدن آن درد تفاوت از زمین تا آسمان است.

مسئولان وظایف خود را درک کنند، نه مشکلات مردم را!

هیچ آمار و ارقامی نمی تواند بیانگر اوضاع بد معیشتی مردم باشد و آنها که بعضاً از دردهای اقتصادی در میان اقشار ضعیف جامعه صحبت می کنند و تحلیل می دهند، هیچگاه نمی توانند درک کنند که نداشتن غذا برای شام و یا نداشتن پول برای تهیه داروی همسر و فرزندان یعنی چی؟! هیچیک از ما و کارشناسان و مسئولان تا زمانی که درد بی پولی و شرم ساری در مقابل خانواده را نچشیم، نمی فهمیم که نرفتن پدر به خانه از بابت شرمندگی نزد فرزندان یعنی چی؟! میان درک کردن درد مردم و چشیدن آن درد تفاوت از زمین تا آسمان است.
این چند خط ساده و سربسته از این بابت بود که ذهن مخاطبان و احتمالاً مسئولان را به این مهم توجه دهیم که وقتی آمار و ارقامی از بیکاری یک میلیون کارگر طی یک سال می دهند، ویا می گویند که ۴۰ میلیون نفر از مردم کشور نیازمند کمک معیشتی هستند ویا از خط فقر ۱۰ میلیونی سخن می گویند و زندگی با درآمد زیر ۱۰ میلیون را غیرممکن می دانند، باید به درک این آمار و ارقام نیز بپردازند.
اینکه صرفاً عدد و رقم برای مردم اعلام کنیم و بخواهیم به آنها بگوییم که اوضاعشان وخیم است، کار خاصی صورت نداده ایم و مردم خیلی بهتر از هرکسی می دانند که چه بلایی سرشان آمده و در چه شرایط بحرانی قرار دارند. اما آیا آماری از بهبود حداقلی شرایط هم می دهیم؟ آیا تاکنون راهکاری برای برداشتن بار فشار اقتصادی از دوش مردم مطرح کرده ایم که نتایج و خروجی آن فراهم شدن شرایطی مناسب برای معیشت اقشار نیازمند باشد.
باید بپذیریم که امروز کشورمان به یک برنامه و سیاست استراتژیک در تعیین تکلیف اقتصاد نیازدارد. باید این مهم را درک کنیم که اگر اقتصاد و معیشت به همین روال ادامه یابد دیگر چیزی از جامعه باقی نمی ماند که بخواهیم برای آنها خط فقر در نظر بگیریم. باید این را درک کنیم که
انحاط اجتماعی یک واقعیت غیرقابل کتمان است و اگر نخواهیم آن را ببینیم قطعاً باید چشم بر درد و رنج مردم ببندیم و شاهد از بین رفتن خانواده های زیادی در کشور باشیم که عواقب گسست آنها غیرقابل وصف است.
مدام بر تقویت بنیه تولیدی کشور تاکید داریم و خود را بی نیاز از خارج می دانیم،اما هیچ اتفاقی در راستای خوداتکایی رخ نمی دهد اما هر روز تعداد بیشتری از مردم کشور زیر فشار اقتصادی له می شوند و به
مرز خودسوزی و خودکشی می رسند و یا پاک کردن صورت مسئله را راه نجات خود می دانند و خانواده را از هم جدا می کنند تا کمی از بار تحمیلی کاسته شود،درحالی که آن فشار از بین نمی رود بلکه از شخصی و خانواده ای به شخص و خانواده دیگری منتقل می شود. با این تفاوت که هریک از اعضای خانواده از این پس دچار کمبودها و نیازهایی خواهند شد که اگر بخواهند به تنهایی آنها را برآورده کنند با معضلات و آفات فراوانی مواجه خواهند شد.
درآخر اینکه درد امروز مردم کشورمان برگرفته از عوامل و مشکلاتی است که طی سال های اخیر به وجود آمده، اما لاینحل نیست و راه کارهای بعضاً مشخصی نیز برای آنها وجود دارد. این وظیفه قوای سه گانه است که امورات کشور را اداره کنند، نه اینکه صرفاً به بیان دردها بپردازند. مردم که نمی توانند در امر واردات و صادرات و یا مدیریت منابع ارزی کاری صورت دهند. انتظار می رود فقط مسئولان به درک وظایف خودشان اشراف داشته باشند و متوجه باشند که به چه دلیل و عنوانی در این پست و مقام قرار گرفته اند.

*حمید رضا عسگری

این مطالب را نیز ببینید!

رای برای تغییر یک سرنوشت مبهم

زمان بسیار کمی تا انتخابات مانده است و من ناامیدتر و دلگیر تر از همیشه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *