پنج شنبه , آذر ۱ ۱۴۰۳

چرخش فصلی معضلات و نگاه کوتاه مدت

بهار، تابستان، پاییز، زمستان. فصل هایی که هر کدام زیبایی های خود را دارند، اما برای ما هر کدامشان معضلی را در پی دارند؛ معضلات فصلی! در تابستان برق، در پاییز آب، در زمستان گاز و آلوگی هوا و….با گرم شدن هوا برخی معضلات و بحرانها به پیشوازمان می آیند و با سرد شدن هوا برخی معضلات دیگر ما را در بر می گیرند.

بهار، تابستان، پاییز، زمستان. فصل هایی که هر کدام زیبایی های خود را دارند، اما برای ما هر کدامشان معضلی را در پی دارند؛ معضلات فصلی!  در تابستان برق، در پاییز آب، در زمستان گاز و آلوگی هوا و….با گرم شدن هوا برخی معضلات  و بحرانها به پیشوازمان می آیند و با سرد شدن هوا برخی معضلات دیگر ما را در بر می گیرند. به عنوان مثال این روزها، به جز بحران آب و…، آنچه بیشتر در کلان شهرها خودنمایی می کند، آلودگی هواست. معضلی که ما مردم، ناگزیر به آن عادت کرده ایم و با آن می سازیم و دانسته و یا ندانسته می سوزیم! دلایل زیادی برای بروز و تشدید این معضل بیان شده و می شود. از سوزاندن مازوت در نیروگاه های تامین برق گرفته تا کارخانجات مختلف و خودروها و… . یکی انگشت اتهام را به سوی مردم و الگوی مصرفشان می گیرد و از فرهنگ استفاده از خودروهای حمل و نقل عمومی به جای خودروهای شخصی می گوید، یکی از جانمایی نامناسب کارخانجات.
یکی می گوید اگر گرما می خواهید باید آلودگی را تحمل کنید! ولی در نهایت آنچه اتفاق می افتد آن است که چشم ها به آسمان است که بادی بوزد، بارانی ببارد و هوایی تازه شود و یا آرزو می کنیم که روزهای سرد زودتر بگذرند تا آلودگی هم برطرف شود و سال بعد؛ همین آش و همین کاسه!
در تابستان و گرمای هوا، مشکل کمبود برق پدیدار می شود و امسال بیشتر از سال های قبل با قطعی های مکرر خود را نشان داد. در این مورد هم یکی می گوید مردم کمتر مصرف کنند. یکی می گوید برخی کارخانجات موقتا تعطیل شوند، ادارات به دورکاری بپردازند و… یکی هم تولید غیرمجاز رمزارز و دستگاه های پر مصرفش را مطرح می کند. در نهایت وقتی فصل گرما
می گذرد، نفسی راحت می کشیم و تا سال بعد هم خدا بزرگ است.
در بحران آب هم اساسا نزولات آسمانی کم شده است و باید مردم
صرفه جویی کنند و کمتر مصرف کنند. به سیستم های کشاورزی و آبیاری هم توجهی نمی کنیم! گرچه می دانیم مشکل اصلی کجاست. در این جا هم امیدواریم باران و برفی ببارد و اندکی مشکل کم آبی مرتفع شود.
اما آنچه در همه اینها و بسیاری دیگر باید تغییر کند، نوع نگاه ماست. مایی که مردمیم و مایی که مسئولیم.  از نقش مردم  و اصلاح الگوی مصرف و… غافل نیستبم، اما روی صحبت با مسئولین است، چرا که در بسیاری از معضلات، سهم آنها به عنوان سیاستگذار، مدیر، مسئول و متولیان امر، بیشتر از مردم است.
در برخی زمینه ها حرکت های جسته و گریخته ای صورت گرفته است، اما نتیجه درخوری نداشته است و یا رها شده و به فراموشی سپرده شده است. حرکت های نمادین و کوتاه مدت، بیشتر به مسکن موقت می ماند. چه در مورد خودمان و چه در مورد دیگران.
شاید معدود طرح ها و فعالیت هایی از قبیل «ایجاد شبکه فاضلاب شهری» که در آن ها رویکرد دراز مدت مدنظر بوده باشد، که آن هم نمی دانم در کدام مرحله است و به کجا رسیده است.
واقعیت انکار ناپذیر، متاسفانه، آن است که هیچ گاه بر حل مسائل و مشکلات پیش رو نبوده ایم و از تجربیات موفق دیگران هم بهره ای
نبرده ایم. نشانه های قابل پیش بینی بروز می کنند، تبدیل به مشکل
می شوند، مشکلات تبدیل به بحران می شوند و ما هنوز کاری نکرده ایم.
دریاچه ارومیه خشک و باتلاق گاوخونی و… به خشکی می روند،
دشت ها نشست می کنند، چشمه ها خشک می شوند، روستاها می روند که متروک شوند، کشاورزی به بحران می رسد، کارد به استخوان کشاورز
می رسد و اعتراض می کند و… و باز هم راه حل مناسبی  در راستای حل مشکل صورت نمی گیرد. گویی هیچ برنامه ای و طرحی وجود ندارد.
قطعا فرهنگ و الگوی مصرف نیز در بین مردم باید اصلاح شود، که آن هم فرایندی درازمدت است، و ما مردم هم باید بدانیم و درک کنیم که از هیچ منبع نامحدودی برخوردار نیستیم  و باید سبک زندگی و مصرفمان را اصلاح کنیم و نگاهی بلندتر به همه چیز داشته باشیم. اما صورت مساله را باید در جای دیگر جستجو کرد و با عزم ملی در پی حل آن بود تا مشکلات مانند توپ از این زمین به آن زمین شوت نشوند و معضلات با چرخش
فصل ها آیند و روند نکنند.

منبع : آفرینش

این مطالب را نیز ببینید!

رای برای تغییر یک سرنوشت مبهم

زمان بسیار کمی تا انتخابات مانده است و من ناامیدتر و دلگیر تر از همیشه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *