به گزارش رمز فردا ، آزاده شهاب، کارشناس دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در نشستی که پیرامون «فقر مسکن در ایران» در محل این وزارتخانه برگزار شد به ارائه نتایج مطالعهای پیرامون این موضوع پرداخت و گفت: بر اساس برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد و احصای مفاهیم مورد نظر و منطبق در ایران، فقر مسکن را می توان تعریف کرد.
وی افزود: بر این اساس بد مسکنی و عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه دو شاخص تعریف مسکن هستند. بد مسکنی یعنی درصد افرادی که حداقل در یکی از ابعاد مسکن (دسترسی به آب، دسترسی به سرویس بهداشتی، مکان زندگی کافی، مسکن بادوام و امنیت تصدی) دچار محرومیت هستند. عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه نیز یعنی درصد افرادی که سهم مسکن، بیش از ۳۰ درصد هزینههای آنهاست که به طور خاص جمعیت مورد نظر برنامههای حمایتی مسکن را شامل می شوند.
شهاب در ادامه شاخصهای اندازهگیری فقر مسکن را برشمرد و گفت: درصد جمعیت فاقد آب آشامیدنی لوله کشی، درصد جمعیت فاقد حمام و سرویس بهداشتی، شاخص زیربنای واحد مسکونی، شاخص تراکم خانوار در واحد مسکونی، شاخص مصالح ساختمان و عمر بنا (درصد خانوارهایی که در سکونتگاه بی دوام زندگی می کنند)، نسبت خانوارهای دارای سند مالکیت نسبت به عرصه، اعیان یا هردو، شاخص سهم مسکن در هزینه خانوار شهری و شاخص دسترسی به مسکن از این جمله است.
مهمترین چالش فقر مسکن در مناطق شهری و روستایی
کارشناس دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به ارائه تصویر فقر مسکن در ایران پرداخت و گفت: مهمترین چالش فقر مسکن در مناطق شهری، عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه و مهمترین چالش فقر مسکن در مناطق روستایی، بدمسکنی است که علت اصلی آن نوع “مصالح” به کار رفته است. بر این اساس، نرخ عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه در مناطق شهری ۴۹ درصد (۹.۵ میلیون خانوار) و نرخ بدمسکنی در مناطق روستایی ۴۰ درصد ( ۲.۴ میلیون خانوار) است.
۴۱ درصد خانوارهای کشور در سال ۹۹ دچار عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه/ تهرانیها در صدر این جدول
وی همچنین به بررسی شاخصهای فقر مسکن در دهه ۹۰ پرداخت و گفت: شاخص عدم دسترسی مقرون به صرفه در این بازه زمانی دارای روند افزایشی بوده است به طوری که در سال ۱۳۹۰ حدود ۳۳ درصد و در سال ۱۳۹۹ حدود ۴۱ درصد خانوارهای کشور دارای سهم مسکن بیش از ۳۰ درصد در هزینه زندگی شان بوده اند. همچنین نرخ بدمسکنی (محرومیت در حداقل یکی از ابعاد مسکن) دارای روند نزولی بوده است.
بالاترین نرخ بدمسکنی به “هرمزگان” رسید
شهاب افزود: نرخ متوسط کشوری بدمسکنی (خانوار دارای حداقل یک محرومیت مسکن) در کشور در سال ۱۳۹۹، ۱۹ درصد است که در این میان بالاترین نرخ بدمسکنی مربوط به استان هرمزگان با ۶۴.۷۵ درصد و پایین ترین نرخ بدمسکنی مربوط به استان ایلام با ۴.۳۰ درصد است.
وی آمار خانوارهای فاقد مسکن مقرون به صرفه در سال ۱۳۹۹ را نیز اعلام کرد و گفت: نرخ متوسط کشوری این شاخص ۴۱ درصد است که تهران با ۸۱ درصد بالاترین نرخ و خراسان جنوبی با ۹ درصد پایین ترین آمار را دارد.
کارشناس دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ادامه داد: همچنین نرخ خانوار فاقد مسکن مقرون به صرفه (مستاجران) در سال ۱۳۹۹ نیز ۵۷ درصد است که بالاترین نرخ مربوط به تهران با ۷۹.۹ درصد و پایین ترین نرخ مربوط به خراسان جنوبی با ۸.۳ درصد است.
وی با بیان اینکه شاخص های فقر مسکن در خانوارهای فقیر دوبرابر این شاخص ها در خانوارهای غیرفقیر است گفت: فقیر به خانواری اطلاق می شود که میزان درآمدش زیرخط فقر مطلق است. همچنین شاخصهای فقر مسکن در خانوارهای زن پرست دارای تفاوت معناداری نسبت به مردسرپرست است.
محرومترین استانهای کشور بر اساس شاخصهای بخش مسکن
وی همچنین محرومترین استانهای کشور بر اساس شاخصهای بخش مسکن را نیز اعلام و اظهار کرد: محرومترین استانهای کشور در بخش مسکن، سیستان و بلوچستان و کرمان هستند که در پنج شاخص از شش شاخص مورد بررسی در بخش مسکن در وضعیت بدتری از میانگین کشوری قرار دارند.
شهاب درباره سهم مسکن در هزینه خانوار در دهه ۹۰ نیز توضیح داد و اظهار کرد: روند افزایش سهم هزینه مسکن در کشور از سال ۱۳۹۷ با سرعت بیشتری نسبت به سال های گذشته افزایش یافته است و شرایط اقتصادی از دلایل اصلی این رخداد محسوب میشود. بر این اساس سهم هزینه مسکن در سبد هزینه خانوار در ایران حدود ۱.۷ برابر این نسبت در اتحادیه اروپا و منطقه یورو بوده است.
نرخ فقر در خانوارهای مستاجر شهری و روستایی
کارشناس دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی آماری از مستاجران در سال ۹۹ ارائه کرد و گفت: آمار متوسط کشوری مستاجران ۱۹ درصد است؛ تهران با ۲۹.۳ درصد بیشترین میزان مستاجر و آذربایجان شرقی با ۷.۴ درصد کمترین میزان مستاجران را داراست. درصد خانوار مستاجر با هزینه مسکن بیش از ۳۰ درصد در بخش روستایی ۶ درصد و در بخش شهری ۹۴ درصد است. همچنین نرخ فقر در خانوار مستاجر در بخش شهری ۲۷ و در بخش روستایی ۱۷ درصد است.
وی ادامه داد: درصد خانوار مستاجر شهری دارای هزینه مسکن بیش از ۳۰ درصد در سبد هزینه خانوار در سال ۱۳۹۹ مبین آن است که نرخ متوسط در مناطق شهری ۵۹ درصد است که در بالاترین و پایین ترین نرخ خود، در تهران ۸۰.۴ و در خراسان جنوبی ۹ درصد است.
شهاب با اشاره به اینکه مقایسه شاخصهای رفاهی مستاجران و غیرمستاجران با متوسط کل کشور در سال ۱۳۹۹ نشان میدهد که مستاجران جهت برطرف کردن نیاز سرپناه از سایر هزینه ها و لذت های زندگی میکاهند و در معرض آسیبپذیری بیشتری در جامعه هستند گفت: در دهه ۹۰ سهم هزینه مسکن در هزینه خانوار گروه مستاجران همواره بالاتر از غیرمستاجران (۱.۱۳ برابر) است. با بررسی شاخصهای فقر مسکن میتوان گفت که مشکل اصلی مستاجران عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه است.
وی همچنین به روند شناسایی گروه جمعیتی آسیب پذیر مستاجران در سال ۱۳۹۹ پرداخت و عنوان کرد: برآورد هزینه مسکن خانوار مستاجر شهرنشین روی خط فقر در سال ۱۴۰۱، نشان می دهد که به طور متوسط هزینه مستاجرین نزدیک به خط فقر ماهیانه حدود دومیلیون و ۴۵۴ هزار تومان است که در بالاترین نرخ در تهران سه میلیون و ۸۲۲ هزار تومان و در پایین ترین نرخ در خراسان جنوبی ۸۳۷ هزار تومان است.
کارشناس دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در بخش دیگری از سخنانش به تبیین انواع سیاست های حمایتی مستاجران اعم از مسکن اجتماعی اجاره ای، کمک هزینه اجاره، انواع کنترل اجاره بها در سطوح اولیه، قاعده گذاری حداقل کیفیت برای اجاره مسکن و تخفیف های مالیاتی پرداخت و در توضیح طرح پیشنهادی «کمک هزینه اجاره» گفت: سناریوی اول حمایت از سه دهک اول درآمدی است که گروه پیشنهادی برای حمایت، خانوار مستاجر شهرنشین فاقد درآمد ثابت دارای حداقل سه فرزند زیر ۲۵ سال در سه دهک اول، خانوار مستاجر شهرنشین فاقد درآمد ثابت و دارای فرزند زیر ۱۸ سال در سه دهک اول، خانوار مستاجر شهرنشین زن سرپرست دارای فرزند زیر ۱۸ سال با بعد بیش از ۲ در سه دهک اول درآمدی و بازنشستگان مستاجر شهرنشین در سه دهک اول است.
شهاب افزود: جمعیت برآوردی این طرح ۱.۳۸ میلیون خانوار و منابع مورد نیاز ۲۲.۲۶ هزار میلیارد تومان است. در سناریوی دوم که حمایت از پنج دهک درآمدی اول را دربرمیگیرد جمعیت برآوردی ۱.۸۸ میلیون خانوار و منابع مورد نیاز ۲۷.۶۷ هزار میلیارد تومان است و تامین منابع از محل افزایش پایه های مالیاتی در بخش مسکن مانند مالیات سالانه مسکن درنظر گرفته است.
سید هادی موسوی نیک، مدیر دفتر مطالعات رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز در این نشست، با بیان اینکه پژوهش انجام شده یک کار کارشناسی است و میتواند مورد بحث و بررسی قرار بگیرد گفت: ازجمله نکات اصلی که این ارائه دارد این است که نشان میدهد وضعیت مسکن و فقر مسکن چگونه و تا چه اندازه حاد شده است.
خانوارهای ایرانی نجیبانه از هزینههای دیگر زندگی میکاهند تا هزینه مسکن را تامین کنند
وی افزود: در این بحث، مسکن مقرون به صرفه که به عنوان معیار درنظر گرفته میشود، در مقایسه با دیگر کشورها در برخی استان ها وضعیت حادتر است و بالغ بر ۸۰ درصد خانوار مستاجر در تهران سهم هزینه مسکنشان از سبد هزینه خانوار، بیش از ۳۰ درصد است. خانوارهای ایرانی نجیبانه از هزینههای دیگر زندگی میکاهند تا هزینه مسکن را تامین کنند که تا حدی اجتنابناپذیرتر از سایر هزینه هاست. خانوادهها حتی از هزینه غذا و کالای اساسی میزنند تا بهای مسکن را تامین کنند.
موسوی با بیان اینکه دغدغه اصلی، شناسایی گروههای هدف جهت قرار گرفتن ذیل چترحمایتی است گفت: دغدغه اصلی این است که کدام گروهها استحقاق بیشتری دارند تا در چتر حمایتی قرار بگیرند. ویژگی های اقتصادی و اجتماعی در این زمینه دخیل است از جمله فاقد درآمد ثابت بودن، تعداد فرزندان و زن سرپرست بودن است.
مدیر دفتر مطالعات رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به قانون جهش تولید مسکن گفت: شناسایی گروه هدف در این قانون، برعهده وزارتخانه است و پیشنهاداتی نیز در زمینه ارائه داده است. یک نکته دیگر اینکه تمرکز طرح نباید صرفا روی مسکن ملکی باشد، زیرا تعداد مسکن ساخته شده محدود است و گروههایی هم هستند که توان خرید مسکن ندارند و میتوان حمایتهایی از مستاجران داشت.
منبع :ایسنا