عصر ایران : رضا کاتب در یادداشتی نوشت: سواد و معلومات و توانایی نوشتن و سخن گفتن، خریدنی نیست؛ کسب کردنی اند.
اول: “بهمن امیری مقدم” استاندار ۶۰ ساله کرمانشاه نمی داند ۱+۵ به چه معنی است و به اشتباه می گوید: ۱+۵ یعنی “ایران یک طرف و ۵ قدرت جهانی آن طرف”. این سوتی یا گاف یا اشتباه تایپی یا لپی نیست بلکه نمایشی از بی سوادی گوینده است.
در حالی که همه می دانند ۱+۵ یک گروه است با حضور ۵ عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان که در برابر ایران مذاکرات هسته ای داشتند.
سوتی و گاف زمانی است که فردی به دلیل تشابه یا اشتباه یا فراموشی، دچار خطا شود. مثلا به جای بروجرد، بجنورد را تلفظ کند می توان گفت اشتباه رخ داده چون دو کلمه شبیه هم اند. اگر در تایپ به جای حرف ع، غ تایپ شود اشتباه رخ داده چون این دو حرف در صفحه کلید کامپیوتر در کنار هم هستند اما اگر کسی در نوشتن کلمه شیراز به جای ز از ظ استفاده کرد این دیگر اشتباه نیست بلکه نشانه بی سوادی است. اگر کسی پایتخت آمریکا را نیویورک اعلام کرد این اشتباه نیست بی سوادی سیاسی است.
وقتی کسی ندانست ۱+۵ یعنی ۵ عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان این اشتباه کردن نیست بلکه نشانه بی سوادی است. این دو متفاوتند. همانطور وقتی که نماینده مجلس نمی دانست شکل صحیح تلفظ موزه لوور چگونه است یا وقتی عضو شورای شهر شیراز نمی دانست ونیز در ایتالیاست یا سوئیس و فرانسه.
دوم: در شرایط فعلی بهتر است آقای بهمن امیری مقدم از سمت استانداری کناره گیری کند چون هم نشان داد سواد لازم را ندارد و هم اعتبارش در میان کارکنان اداری و افکار عمومی به شدت آسیب دید و هم اعتماد عمومی به او و تخصصش محل شک و تردید قرار گرفت.
قطعا کسی که جدول ضرب بلد نیست شایسته ریاست دانشکده ریاضیات نیست و کسی که نمی داند تفاوت انتصاب و انتساب چیست نباید به کرسی ریاست دانشکده ادبیات نزدیک شود. پس منتظر می مانیم آقای بهمن امیری مقدم از سمت خود استعفا دهد یا برکنار شود همانطور که وقتی ناراست گویی مرحوم کردان درباره داشتن مدرک دکتری مشخص شد استعفا کرد و رفت.
سوم: مدرک دانشگاه و عنوان دکترا و کت و شلوار را می توان خرید اما سواد و معلومات و توانایی نوشتن و سخن گفتن، خریدنی نیست؛ کسب کردنی است.
چهارم: پرونده هسته ای ایران و گروه ۱+۵ حداقل از ۱۵ سال قبل تاکنون با زندگی ایرانیان، کوچک و بزرگ، پیر و جوان عجین شده است. انسان می ماند چگونه یک استاندار، این چنین کم اطلاع است. این سوال همیشه در ذهنم موج می زند چگونه چنین افرادی با این سطح سواد و معلومات در چنین پست ها و جایگاه هایی حضور دارند و به فعالیت ادامه می دهند؟
چگونه با این سطح سواد و معلومات، چنین اعتماد به نفسی دارند؟ چگونه تاکنون در سمت های مهمی بوده اند و هم اکنون هستند. چنین افرادی با این سطح سواد و معلومات چگونه برای جامعه ای با سواد و مترقی تصمیم می گیرند؟ چگونه برای این جمعیت از جوانان با ذوق و مدرن، امر و نهی می کنند؟
این افراد، نشانه ای هستند تا بدانیم وضعیت کشورها و جوامع، تصادفی نیست.
منبع : عصر ایران