چهره پرافتخار تکواندوی جهان و المپیک، انتقادهای تندی را علیه هادی ساعی رییس فدراسیون تکواندو و بیژن مقانلو سرمربی تیم ملی مطرح کرد و گفت: عملکرد پولادگر خیلی بهتر از ساعی بود.
به گزارش رمز فردا ، محمد باقری معتمد، نقره المپیک ۲۰۱۲ لندن، طلا و نقره جهان ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱، طلای بازی های آسیایی ۲۰۱۰ و ۲ طلا، یک نقره و یک برنز آسیا را در کارنامه خود دارد؛ چهره ای پرافتخار و عنوان دار از نسل طلایی تکواندوی ایران که در حال حاضر جدی ترین منتقد عملکرد هادی ساعی در راس فدراسیون تکواندو است.
معتمد هر چند در دوره گذشته نیز انتقادهای زیادی علیه پولادگر رییس سابق فدراسیون تکواندو داشت اما در حال حاضر معتقد است با توجه به عملکرد بسیار ضعیف هادی ساعی، پولادگر مدیریتی به مراتب قویتر از ساعی داشته است.
او ضمن انتقاد شدید از عملکرد بیژن مقانلو سرمربی تیم ملی تکواندو پس از ناکامی در رقابت های قهرمانی آسیا، می گوید بهترین گزینه برای سرمربیگری تیم ملی کسی نیست جز رضا مهماندوست که بارها توانایی بالای خود را با کسب نتایج درخشان در تیم های مختلف به اثبات رسانده است.
او عدم شناخت از بازیکنان تیم ملی بواسطه دوری ۶ ساله از تکواندو را مهمترین نقطه ضعف بیژن مقانلو می داند و معتقد است، ساعی به دلیل رفاقت با برخی مربیان میخواهد این افراد را تحت هر شرایطی، هر چند به قیمت از بین رفتن تکواندو، حفظ کند.
چهره پر افتخار تکواندوی جهان و المپیک با حضور در خبرگزاری ایسنا، درباره اتفاقات تلخ و شیرین دوران قهرمانی خود، دلایل اختلاف با پولادگر، مقانلو و ساعی و وضعیت حال حاضر تکواندوی ایران صحبت کرد که این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
*الفبای تکواندو را از پدرم فرا گرفتم
در یک خانواده ورزشی در منطقه صالح آباد تهران بزرگ شدم، پدرم عزیزالله باقری معتمد اولین مربی من در تکواندو بود. همچنین برادرم تکواندو کار میکرد و ۲ خواهرم نیز هر چند حرفهای نبودند اما در رشته تکواندو کار می کردند. الفبای تکواندو را از پدرم یاد گرفتم و از ۶ سالگی فعالیتم را در رشته تکواندو آغاز کردم.
*در ۱۶ سالگی در آسیایی بزرگسالان به مدال برنز رسیدم
تقریبا از ۱۶ سالگی در حالی که در رده نوجوانان بودم، وارد تیم ملی بزرگسالان شدم و نخستین بار در زمان سرمربیگری استاد ذوالقدر و مربیگری استاد مهماندوست در وزن ۵۴- کیلوگرم بزرگسالان به رقابتهای قهرمانی آسیا اعزام شدم و به مدال برنز آسیا رسیدم. با کسب مدال در اولین تجربه در رده بزرگسالان توانستم جواب اعتماد کادر فنی تیم ملی را بدهم. پس از آن در مسابقات نوجوانان هم صاحب مدال شدم و در مجموع تا پایان فعالیتم، ۱۵ سال به صورت مداوم عضو تیم ملی بودم. هر سال به هر مسابقه ای که رفتم خدا را شکر دست پر بازگشتم و مدال گرفتم.
*مهماندوست بیشترین نقش را در موفقیت های من داشت
پدرم تا مقطعی که وارد تیم ملی شدم از من حمایت می کرد اما نه به معنای حمایت مالی اما حواسش بود که راه درست را بروم. بعد که به مراحل بالاتر رسیدم مربیان زیادی در موفقیت من تاثیرگذار بودند اما از همه مهمتر آقای مهماندوست بود که واقعا به من اعتقاد داشت. زمانیکه در رده نوجوانان بودم با اعتماد او به تیم ملی بزرگسالان آمدم. قبل از حضور در تیم ملی در مسابقات جام فجر که آن زمان بر خلاف الان سطح کیفی بالایی داشت و خیلی از چهرههای مطرح خارجی به ایران می آمدند به مدال نقره رسیدم. آن زمان نفرات مطرح کره و یا تیم های اروپایی برای جام فجر می آمدند و مثل الان نبود که کیفیت نداشته باشد. من در آن مسابقات توانستم ۲ یا ۳ بازیکن مطرح دنیا را شکست بدهم. با اساتید زیادی مثل آقایان ذوالقدر، کریمی، مهماندوست، مقانلو و فریبرز عسکری که در لندن هم او مربی من بود و به مدال نقره المپیک رسیدم، استاد خلیفه و خیلی های دیگر کار کردم و خدا را شکر جواب اعتماد همه را با کسب نتایج خوب دادم.
* در دورهای قصد داشتم تکواندو را کنار بگذارم
مشوق اصلی من پدرم و خانوادهام بودند که همیشه با هول دادن من به سمت جلو باعث شدند هیچوقت به عقب نروم. بارها در اردوهای تیم ملی خسته می شدم و حتی قصد داشتم تکواندو را برای همیشه کنار بگذارم اما آنها نگذاشتند و با تشویقهایشان باعث شدند به راهم ادامه بدهم. الان هم به خانوادهها همیشه میگویم نقش شما برای موفقیت بچههایتان خیلی مهم است.
*ما هم مثل همه جنوب شهری ها وضع مالی خوبی نداشتیم
بر خلاف اینکه خیلی ها فکر می کنند بچه شهر ری هستم باید بگویم محله ما صالح آباد بود. بچه جنوب تهران هستم و مثل اکثر بچه های جنوب شهر که از قشر ضعیف بودند وضع مالی ما هم تعریف زیادی نداشت. پدرم بازنشسته اورژانس تهران و مادرم خانه دار بود. من هم با سختی های زیاد و حمایت خانواده وارد تکواندو شدم و روزهای دشواری را برای رسیدن به موفقیت پشت سر گذاشتم.
*در اولین حضورم در مسابقات جهانی به مدال طلا رسیدم
در مسابقات و تورنمنتهای زیادی مدال گرفتم. پس از برنز و نقره آسیا در سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴، در سال ۲۰۰۸ قهرمان آسیا شدم و تیم ما در آن سال بعد از ۳۶ سال قهرمان آسیا شد. بعد در قهرمانی جهان برای اولین بار در جهانی ۲۰۰۹ دانمارک در وزن ۶۸- کیلوگرم به میدان رفتم و تنها طلایی تیم در این مسابقات بودم. بعد در یکسال به قهرمانی آسیا، جام جهانی و بازیهای آسیایی رفتم و موفق شدم در یک سال در هر ۳ این رویدادها مدال طلا بگیرم.
* تاریخسازی تکواندو با رضا مهماندوست
سال ۲۰۱۱ دوباره به قهرمانی جهان در کره جنوبی رفتم که آنجا مدال نقره گرفتم و تیم مان برای اولین بار در تاریخ با سرمربیگری مهماندوست قهرمان جهان شد و این اتفاق بزرگ و تاریخی رقم خورد.
* با رباط پاره نایب قهرمان المپیک شدم
۱۰ ماه قبل از المپیک ۲۰۱۲ لندن دچار آسیب دیدگی رباط صلیبی شدم اما با همان شرایط ادامه دادم. البته قبل آسیب دیدگی سهمیه المپیک را در باکو گرفته بودم و بعد این اتفاق در اردوی کره جنوبی برای من افتاد. با شرایط سخت و رباط پاره وارد المپیک شدم اما خدا کمک کرد و با تلاشی که داشتم توانستم نقره با ارزش المپیک را کسب کنم.
* حضور در مسابقات تست المپیک کمک زیادی به من کرد
همیشه یکسال مانده به المپیک مسابقات تست المپیک برگزار میشود که من هم شرکت کردم و با جو مسابقه و سالن المپیک خیلی خوب آشنا شدم. در همان سالن مسابقه دادم که خیلی خوب بود و خیلی به من کمک کرد. جو سنگینی بود اما با تصویرسازیهایی که داشتم با ۵۰ درصد آمادگی شرکت کردم و خدا را شکر به هدفم رسیدم.
کمیته المپیک ماهیانه مبلغی را به مهماندوست پرداخت می کرد اما پولادگر به او گفت شما از یک جا باید حقوق بگیری و حقوق او از سوی فدراسیون را قطع کردند. این کار باعث ناراحتی شدید مهماندوست شد و ۱۰ ماه مانده به المپیک استعفا داد و رفت. با خروج آقای مهماندوست از ایران، تکواندوی ایران لطمه خورد. یعنی افت تکواندو دقیقا از همان سال ها شروع شد.
*ماجرای استعفای مهماندوست در سال المپیک
یک سال مانده به المپیک کمیته المپیک حقوقی به سرمربیان تیم های المپیکی پرداخت میکند. این اتفاق افتاد و قبل از المپیک لندن انجام شد و کمیته المپیک ماهیانه مبلغی را به مهماندوست پرداخت می کرد اما پولادگر به او گفت شما از یک جا باید حقوق بگیری و حقوق او از سوی فدراسیون را قطع کردند. این کار باعث ناراحتی شدید مهماندوست شد و آن مصاحبه را انجام داد. او ۱۰ ماه مانده به المپیک استعفا داد و رفت. با این اتفاق تیم ملی صد در صد لطمه خورد. فدراسیون بخاطر ۵ میلیون ماهیانه، حقوق آقای مهماندوست را ۱۰ ماه مانده به المپیک قطع کرد. بخاطر این کارِ آقای پولادگر تیم ملی لطمه خورد. نمی دانم اگر آقای مهماندوست می ماند نتیجه بهتر می شد یا نه چرا که به شرایط مسابقه بستگی داشت. ۵ سال افتخارات من با آقای مهماندوست بود و وقتی رفت کل سیستم تمرین عوض شد. شرایط خیلی سخت بود من آسیب دیده بودم اما خدا را شکر با این شرایط توانستم مدال بگیرم.
* نمیشد قید المپیک را بخاطر مهماندوست بزنم
من بیشتر افتخاراتم را با او کسب کردم اما با رفتن مهماندوست ما به مسیرمان ادامه دادیم چون المپیک هر ۴ سال یکبار برگزار میشود و نمیشد تیم را بخاطر آقای مهماندوست ول کنیم و برویم. به شخصه ۴ سال خیلی زحمت کشیدم رنک یک و دو دنیا بودم و نمی توانستم در چنین شرایطی بخاطر آقای مهماندوست من هم تیم ملی را رها کنم.
* یوسف کرمی نتوانست خودش را جمعوجور کند
به غیر از من آقای یوسف کرمی نماینده ایران در المپیک لندن بود که متاسفانه مدال نگرفت. او شرایطش خیلی بهتر از من بود، آسیب دیده نبود و تجربه المپیک را داشت اما اتفاق خوب برایش نیفتاد. من هم مثل کرمی با اتفاقاتی که رخ داد به لحاظ روحی در شرایط خوبی نبودم اما با این حال که خیلی از او کم تجربهتر بودم توانستم خودم را جمع و جور کنم. او هم میتوانست خودش را جمع و جو کند چرا که تجربه خیلی بیشتری از من داشت اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
* مهماندوست که رفت سقوط تکواندوی ایران آغاز شد
من با آقای فریبرز عسکری هم کار کردم و احترام خیلی زیادی برای ایشان قائلم و در کنارش مربیگری هم کردم اما با خروج آقای مهماندوست از ایران، تکواندوی ایران لطمه خورد. یعنی افت تکواندو دقیقا از همان سال ها شروع شد. بعد خیلی ها آمدند کار کردند اما نتیجه لازم بدست نیامد. سنجش هر مربی بر اساس رزومه اوست. از آقای مهماندوست نمی خواهم تعریف کنم اما او در چین تایپه کار کرد و این تیم ۳ مدال المپیک گرفت. آذربایجان خواب مدال المپیک هم نمی دید رفت و در ریو یک طلا و ۲ برنز المپیک گرفت. رزومه او قوی است، کاربلد صاف و صادق است و هر چه بگویم کم گفتم.
* مهماندوست توقع داشت ما هم از تیم ملی کنار بکشیم
شاید آقای مهماندوست وقتی استعفا داد، توقع داشت ما هم از تیم بیرون بیاییم اما زحمت زیادی کشیده بودم و نمی خواستم مزد سال ها زحمتم از دست برود. الان هم رابطه بسیار خوبی با او دارم و خیلی برایش احترام قائلم. سهمیه المپیک آن موقع مثل الان به اسم ورزشکار نبود و می توانستند فرد دیگری را جایگزین کنند. اگر من نمی رفتم نصر آزادانی را میفرستادند اما من چند سال سختی کشیده بودم و مدال المپیک را میخواستم. مهماندوست حتی بعد از آن موضوع هم من را به اردوی آذربایجان دعوت کرد و رفتم تمرین کردم.
*با آمدن مقانلو اختلافات شروع شد
من بعد از المپیک لندن جراحی کردم. تا سال ۲۰۱۵ هم مدال گرفتم اما بعد آقای مقانلو آمد و اختلافات شروع شد و به حاشیه رفتم. بعد از جراحی در بازیهای کشورهای اسلامی شرکت کردم و طلا گرفتم و در تورنمنت های مختلف حاضر شدم. من ۲ پایم را عمل کردم و خیلی به خودم رسیدم. خیلی ها عمل کردند و دیگر نتوانستند ادامه بدهند. همین الان آرمین هادی پور دو بار عمل جراحی ACL کرده است. خیلیها عمل کردند و دیگر نتوانستند ادامه بدهند اما من ۳ یا ۴ سال افتخاراتم را ادامه دادم، در رنکینگ بودم و مدال میگرفتم اما در آن ۳ یا ۴ سال ارزش من را حفظ نکردند. آقای مقانلو که آمد اختلافات شروع شد.
* بخاطر اختلافات، المپیک ۲۰۱۶ را از من گرفتند
وقتی از اردوی تیم ملی بیرون زدم ۲ یا ۳ ماه به جهانی مانده بود. برای المپیک ریو در وزن من سهمیه نگرفتند و آقای اسبقی نتوانست سهمیه بگیرد. فقط در ۳ وزن ۵۸، ۸۰- و ۸۰+ کیلوگرم سهمیه گرفتیم و در وزن ۶۸ کیلوگرم سهمیه نگرفتیم. اما حتی بخاطر اختلافی که با من داشتند المپیک را هم از من گرفتند، من می توانستم سهمیه بگیرم اما من را حمایت نکردند وگرنه می توانستم در ۲ یا ۳ المپیک حاضر شوم چرا که سالم زندگی کردم.
* مدال احسان حدادی بر خلاف من در بوق و کرنا شد
در المپیک لندن با زانوی پاره نقره گرفتم. هیچکس هم از آسیب دیدگی من به غیر از فریبرز عسکری و پزشک تیم خبر نداشت. با این حال نقره گرفتم اما مدال من را خیلی بی ارزش نشان دادند نه بوق و کرنایی شد و نه رسانه ها توجه کردند. مثلا احسان حدادی هم نقره گرفت اما ببینید چقدر در بوق و کرنا کردند.
* پولادگر گفت حلالم کن
وقتی هم که مدال نقره گرفتم آقای پولادگر همانجا برخورد خیلی بدی با من داشت و می گفت چرا طلا نگرفتی و این چه مسابقه ای بود که دادی؟ در حالیکه اصلا خبر نداشت من در چه شرایطی و با زانوی پاره نقره المپیک گرفتم. من از این برخورد او خیلی ناراحت شدم. بعد هم پولادگر وقتی فهمید من چه وضعیتی داشتم آمد و بخاطر حرف هایی که زده بود حلالیت طلبید و گفت من نمی دانستم.
* چوب هادی ساعی را خوردم
۲ یا ۳ ماه بعد از المپیک لندن، انتخابات فدراسیون شد. من بخاطر ناراحتی که داشتم همه جا گفته بودم به پولادگر رای نمیدهم. من نماینده ورزشکاران بودم و حق رای داشتم. همه میدانستند که می خواهم به ساعی رای بدهم اما ساعی را بخاطر اینکه در شورای شهر بود به انتخابات راه ندادند. حتی او تا درب مجمع هم آمد اما آقای نصرالله سجادی که رییس مجمع بود او را راه نداد و پولادگر هم که رقیبی نداشت رای آورد. در حقیقت من چوب آقای ساعی را خوردم. در مجمع هم فقط یک رای سفید بود که آن هم رای من بود. ساعی یکی دوبار هم معرفت به خرج داده بود و در جمع گفته بود معتمد بخاطر من ۳، ۴ سال از تیم ملی بیرون ماند. در هر صورت این وسط من سوخت رفتم و اختلافات من و پولادگر از همانجا شروع شد. بعد هم بحث بر سر بورسیه المپیک پیش آمد.
* به ساعی گفتم بخاطر تو بیرون ماندم
من همیشه صاف و صادق انتقاد میکنم. به ساعی هم گفتم بخاطر شما این اختلافات پیش آمد. چرا من باید بیرون باشم و بیرون باید شاگرد خصوصی بگیرم؟ مگر چند مدال دار المپیک داریم؟ اینکه به ناحق ۳ یا ۴ سال بیرون بودم بخاطر شماست.
بخاطر ناراحتی که از پولادگر داشتم همه جا گفته بودم به او رای نمیدهم. همه میدانستند که در انتخابات پس از المپیک لندن می خواهم به ساعی رای بدهم اما آقای نصرالله سجادی که رییس مجمع بود ساعی را راه نداد. در حقیقت من چوب آقای ساعی را خوردم. در مجمع هم فقط یک رای سفید بود که آن هم رای من بود. این وسط من سوخت رفتم و اختلافات من و پولادگر از همانجا شروع شد.
*خیلی با پولادگر قاطی نیستم
ساعی تا دم در مجمع انتخابات هم آمد اما نصرالله سجادی او را راه نداد. من فکر می کردم او رییس فدراسیون می شود اما مجوز حضور در انتخابات را نگرفت. همه رای ها رفت برای پولادگر . من اگر هم می دانستم ساعی نمی تواند بیاید باز هم به پولادگر رای نمی دادم. البته الان با او ارتباط و پیامک تبریک و اینطور چیز ها به هم می دهیم اما خیلی با او قاطی نیستم.
*هیچکس حاضر نیست از فدراسیون انتقاد کند
الان هم هیچ کس علیه وضعیت فدراسیون صحبت نمیکند و فقط من حرف میزنم. بعد خیلی ها میگویند این همه از فدراسیون ساعی انتقاد میکنی از پولادگر چیزی میگیری؟ خدا شاهد است از هیچ کس هیچ چیز نگرفتم و فقط دلم برای تکواندو می سوزد.
* از اینکه تابعیتم را عوض نکردم خوشحالم
سال ۲۰۱۵ بعد از اینکه آن رفتارها را با کردند و مرا کنار گذاشتند، میخواستم تابعیتم را عوض کنم و آذربایجان هم پیشنهاد خوبی داده بود. آن موقع قانون این بود که کسی که مدال المپیک دارد باید ۳ سال از آخرین مدالش بگذرد. من به همین خاطر یا باید تا سال ۲۰۱۸ صبر می کردم و یا رضایتنامه فدراسیون را می گرفتم. ۲ یا ۳ جلسه با پولادگر گذاشتم و گفتم ورزشم اینجا دارد نابود می شود اما رضایتنامه نداد و گفت نمیتوانیم. البته به فال نیک گرفتم و خدا را شکر این اتفاق نیفتاد. حتی از آمریکا و گرجستان هم پیشنهاد داشتم تا ۹۰ درصد راه را هم میرفتم اما یک گیری میافتاد. الان خوشحالم این اتفاق نیفتاد و کار خدا بود. حتی میلیاردی و تیلیاردی هم بدهند حس خوبی نیست. پدر و مادرم خیلی دعا کردند که این کار درست نشود و خدا را شکر نشد. پیشنهادهای خوبی داشتم من هم دنبال پول و هم مدال بودم اما بیشتر بحث مالی بود.
* هر جای دنیا بودم مجسمهام را میساختند
هر جای دنیا این مدالها را میگرفتم مجسمهام را می ساختند اما اینجا هیچ توجهی نکردند. من هیچوقت پشت در کسی نرفتم تا زد و بند کنم و یا از مدال هایم استفاده نکردم اما خیلی ها این کار را می کردند. طرف تورنمنتG۱ مدال میگیرد اما بوق و کرنا می کند و شمال زمین می گیرد. بعد می گوید مدال جهانی گرفتم.
* زمان احمدی نژاد جایزه مسکن مهر را به من ندادند!
زمان آقای احمدی نژاد مسکن مهر که جایزه بازی های آسیایی بود را به من ندادند. گفتند ۳ دنگ خانه پدری به نامت است و ندادند! من گفتم آقا این جایزه ای است که گفتید می دهید دیگر چه ربطی به این صحبت ها دارد؟ هنوز هم ۳ دنگ خانه پدریام به نام من است. خلاصه سر همین بهانه جایزه من را ندادند.
اگر مدیریت پولادگر را با مدیریت ساعی مقایسه کنید میبینید که پولادگر خیلی موفق تر بود. او تا ۲۰۱۵ مشاورهای خوبی داشت اما بعد یکسری افراد به عنوان دوست به او نزدیک شدند اما در حقیقت دشمنش بودند. از همان ها هم ضربه خورد و از ۲۰۱۶ افت تکواندو شروع شد و هنوز هم ادامه دارد و متاسفانه با رییس جدید بدتر هم شده است.
* اوضاع تکواندو با ساعی بدتر شده است
حقم این نبود. من بازیکن امروز و دیروز نبودم و بازیکن باتجربهای بودم. پولادگر برخورد خوبی نداشت شاید هم توقع من زیاد بوده اما اختلاف از همانجا شروع شد. حالا مدیریت او را با مدیریت ساعی مقایسه کنید میبینید که پولادگر خیلی موفق تر بود. او تا ۲۰۱۵ مشاورهای خوبی داشت و با تیم خوبی کار می کرد اما بعد یکسری افراد به عنوان دوست به او نزدیک شدند اما در حقیقت دشمنش بودند. از همان ها هم ضربه خورد و از ۲۰۱۶ افت تکواندو شروع شد و هنوز هم ادامه دارد و متاسفانه با رییس جدید بدتر هم شده است. خودتان نتایج و اتفاقاتی که در فدراسیون میافتد را می بینید.
* ساعی از همه طلبکار است!
با ساعی اختلافی ندارم و من دلسوزانه انتقاد می کنم. حرفهایی هم که زدم درست بوده و نتایج بدی رقم خورده است. او همیشه از همه طلبکار است و انتقادپذیر نیست. درست است پرافتخارترین ورزشکار کشور هستی اما در دنیا خیلی ها افتخار بیشتری از تو دارند اما ببین برخوردشان با آدم ها چطور است. اتفاقاتی که افتاده و از کوره در رفته را همه میدانند. این را همه میدانند و این نیست که فقط من بگویم. من خصومتی با او ندارم اما او با من خصومت دارد.
* گفتم به ساعی بگویید اندازه موی سرش سفر خارجی رفتهام
مثلا رفته رایزنی کرده و اسم من را از کمیسیون ورزشکاران برای بازیهای کشورهای اسلامی با رایزنی با صالحی امیری و رحیمی رییس کاروان، خط زده است. من به دوستان گفتم تا به گوشش برسانند که اندازه موی سر او سفر رفتم و عشق سفر ندارم. فکر میکنم آقای نودهی که قهرمان کبدی و عضو کمیسیون ورزشکاران است را جایگزین من کردند. من در اینباره هیچ جا هم صحبت نکردم و اولین بار است که این را اینجا اعلام کردم.
* دلایل ناکامی تکواندو در المپیکتوکیو
در بحث اعزامشان پیش از المپیک توکیو دقت نکردند. قبل المپیک با آرمین هادی پور چون مثل من آسیب دیدگی داشت صحبت کردم و بخاطر کمک فکری به او بعد از ۴ سال به فدراسیون رفتم. در سالن غذاخوری با او صحبت کردم و به او گفتم در این وضعیت چکار کند و درمانش باید چطور باشد و اینکه باید این موضوع را مدیریت کند. من اگر دلم به حال تکواندو نمی سوخت هیچوقت نمیرفتم. ۴ یا ۵ سال بود که به فدراسیون نرفته بودم و در این مدت فقط یکبار برای حق و حقوقم رفته بودم که گرفتم و رضایت دادم. در بحث فنی نمیدانم چون نبودم اما علت ناکامی هادی پور و میرهاشم حسینی در المپیک توکیو این بود که ۴۰ روز قبل از المپیک به مسابقات آسیایی رفتند که میرهاشم اوت شد و آرمین هم برنز گرفت. علم ورزش می گوید یک بازیکن حرفهای در طول سال فقط یکبار می تواند وزن کم کند و به اوج آمادگی برسد اما ۴۰ روز قبل المپیک میرهاشم ۷ یا ۸ کیلو وزن کم کرد، آرمین هم همینطور تا در مسابقات آسیایی حاضر شوند. به همین خاطر در المپیک این ها اصلا هیچ جانی نداشتند که حتی مسابقه بدهند. حداقل می توانستند در یک وزن بالاتر در آسیایی شرکت کنند. این کارشان خیلی اشتباه بود که کیلوهای زیادی کم کردند. درصد چربی شان هم پایین بود و از عضله کم می کردند. مسابقاتی مثل قهرمانی آسیایی، جام جهانی و بازیهای آسیایی میدان تدارکاتی برای جهانی و المپیک است. عیار یک تیم در المپیک و قهرمانی جهان مشخص می شود و وقتی تیمت در این ۲ رویداد نتیجه نگیرد یعنی هیچ کاری نکرده ای.
*این فدراسیون آینده خوبی ندارد
با نتایج کسب شده و اختلافاتی که در فدراسیون وجود دارد، این فدراسیون آینده خوبی ندارد. این را همه میگویند. کسانی که حقشان نیست فقط بخاطر ارتباط با ساعی مربی تیم ملی شدهاند. اینکه قهرمان باشی و مربی تیم ملی شوی که دلیل نمی شود. باید ببینیم یک قهرمان آیا مربیگری و تیمداری هم کرده؟
* ساعی رفیق بازی می کند
ساعی متاسفانه از یکسری فقط بخاطر رفاقت استفاده میکند. نمی گویم همه شان، برخی مربیگری کردهاند اما برخی بخاطر رفاقت با ساعی مربی بزرگسالان شده اند. بیشتر بحث من درباره بزرگسالان است.
* با عسکری عملکرد خوبی داشتیم
الان بانوان راهش را یاد گرفته، با کادر قبلی مسیرش هموار شد و الان هم نتایج خوبی می گیرند و بهتر هم می شوند. نونهالان و نوجوانان هم قبلا خوب بوده و خوب هم جلو می رود. پومسه هم خوب بوده اما آقای نظری را به یکباره عوض کردند. ما هم در ۵ یا ۶ ماه با آقای عسکری نتایج خوبی گرفتیم و تیم را جمع کردیم. ۲ تا قهرمانی در جام فجر و پرزیدنت کاپ آوردیم. تیم های خوبی به پرزیدنت کاپ آمدند و نتایج خوبی با حضور ازبکستان و آذربایجان که با نفرات خوبی آمده بودند گرفتیم و قهرمان شدیم اما آقای عسکری را تغییر دادند و آقای مقانلو آمد و ما بعد از ۲۰ سال پنجم آسیا شدیم و سکو را از دست دادیم که این نتیجه اصلا قابل دفاع نیست.
* مقانلو از بازیکنان شناخت ندارد
آقای مقانلو ۶ سال دور از تکواندو بود و بعد از المپیک ریو نه سمیناری رفته بود و نه باشگاهداری کرد و اصلا بازیکنان را نمی شناخت. چند نفر از همین نسل را هم ما از جام فجر و پرزیدنت کاپ معرفی کردیم و همان ها ۳ مدال در آسیایی گرفتند، بعد آقای مقانلو گفته بود من نبودم همین مدال ها هم نبود در صورتیکه ما قبلا جام فجر و پرزیدنت کاپ را داشتیم که تیم های خوب آمده بودند و فقط کره نبود. شما هم که به هر کرهای و بازیکن خوب خوردید باختید. مهمترین عامل یان باخت در آسیایی، عدم شناخت آقای مقانلو از بازیکنان بود. زمان خوبی هم داشتند که شناخت پیدا کند اما این کار انجام نشد.
* ماندهاند در مسابقات جهانی چه کسی سرمربی باشد
ما اصلا تیم امید نداریم و فقط تیم الف و ب داریم. تیم ملی امید یعنی تیم نوجوانان میشود پشتوانه امید. قبلا هم بوده. در سال ۲۰۰۸ تیم امید تشکیل شد و ۲ نفر به تیم ملی تزریق شدند و مدال گرفتند. الان تیم امید به گفته خودشان بالای ۲۱ یا ۲۲ سال هستند پس تیم امید نداریم. ما سرمربی قاطعی نداریم. تیم الف نتیجه نگرفت و تیم ب قرار است بازی های اسلامی برود شاید نتیجه بگیرد. حالا مانده اند برای جهانی چه کسی را به عنوان سرمربی انتخاب کنند؟
* بخاطر پست و مقام به تکواندو لطمه وارد می کنند
این رقابت بین دو مربی (بسحاق و مقانلو) اصلا درست نیست. این کار باعث هرج و مرج و اختلاف بین بازیکنان می شود. آقای ساعی می خواهد همه رفقایش را نگه دارد و این کار به تکواندو فقط لطمه میزند. این ها با جوانی بچه ها بازی می کنند. عمرشان در اردوها می گذرد و بخاطر پست و مقام و اختلافاتی که دارند فقط بچه ها لطمه می خورند. اگر واقعا تیم ملی امید بود مربی به خودش اجازه نمی داد بگوید من میخواهم مربی بزرگسالان شوم. تیم ملی امید باید اردوهایش جدا باشد اما این ها با هم تمرین میکنند. این موضوع اصلا خوب مدیریت نشد و انتخابشان نه در بزرگسالان و نه امید خوب نبود.
* مقانلو با این ناکامی باید برود
با این نتایج در آسیایی صد در صد مقانلو باید عوض شود. گفته دنبال زمان است. فقط ۲ سال تا المپیک مانده بعد می گوید من زمان می خواهم.
* برخی دوستان بین من و ساعی دو به هم زنی کردند
اگر به گذشته برگردم و اگر آن زمان میدانستم ساعی چنین عملکردی خواهد داشت صد درصد در آن دوره هم نمیگفتم میخواهم به ساعی رای بدهم. در این میان دوستانی که با ما نان و نمک خوردند اما دشمن بودند دو به هم زنی کردند، حرف بردند و آوردند و اختلاف ما را بیشتر کردند.
بین ساعی و پولادگر قطعا پولادگر را انتخاب میکنم. همه فکر میکنند پولادگر برای من کاری میکند اما خدا شاهد است هیچ نفعی ندارم. بروید بپرسید حتی یک چوب کبریت هم از او نخواستهام
* پولادگر را مشاورانش هوا کردند!
در این ۲۰ سال من از پولادگر انتقاد می کردم اما او در سال های آخر ۲-۳ مشاور بد داشت که باعث شد او را هوا کنند! زمان پولادگر هم هیچکس قوبل نمیکرد با آن تیم ملی که له بود کار کند اما من به نیت کمک آمدم. من ۲ سال مربی هندوستان بودم، سمینارهای زیادی می رفتم اما به کرونا خوردیم و در باشگاه خصوصی هم کار کردم و سعی کردم آپدیت باشم. در آن وضعیت کسی قبول نمیکرد مربی تیم ملی شود اما من خالصانه آمدم کمک کنم و نتایج خوبی هم گرفتیم. من گفتم اگر پولادگر رییس ماند که میمانم اگر ساعی هم شود بیرون میآیم. من عضو کوچک تکواندو هستم و اگر هم انتقادی می کنم بخاطر تکواندو است و امیدوارم این حرف ها را گوش کنند اما ساعی سعی میکند هر طور شده در کار من بگذارد.
* پولادگر خیلی بهتر از ساعی بود
بین ساعی و پولادگر قطعا پولادگر را انتخاب میکنم. درست است که هر مدیری ضعف هایی دارد اما با توجه به عملکردی که پولادگر داشت، می گویم او خیلی بهتر بود. همه فکر میکنند پولادگر برای من کاری میکند اما خدا شاهد است هیچ نفعی ندارم. بروید بپرسید از پولادگر حتی یک چوب کبریت هم نخواستم اما او مدیری قوی بود و تا سال ۲۰۱۵ نتایج خوبی گرفت. من اگر جای ساعی بودم از تجربیات پولادگر استفاده می کردم شاید هم این کار را انجام می دهند.
* مهماندوست باید بیاید
صد در صد موافق آمدن مهماندوست هستم. او با آذربایجان قطع همکاری کرده و تا آنجا که من میدانم دوست دارد کمک کند. ساعی بخاطر رفاقتی که با کادر فنی دارد دوست دارد آنها بمانند و با آن ها ادامه بدهد. از زمانیکه آقای مهماندوست رفت افت تکواندو شروع شد.
* در حال مکاتبه با چند کشور هستم
۲ سال سرمربی هند بودم و نتایج خوبی هم گرفتیم. داشتیم جان میگرفتیم اما متاسفاته به کرونا خوردیم و برگشتیم. آن ها هم مثل بلژیک دو فدراسیون دارند یکی جنوب و یکی شمال که با هم اختلاف دارند. فعلا ایران هستم و در بخش خصوص باشگاهداری میکنم. در چند کشور هم قرار است سمینار بگذارم. در کشورهای زیادی مثل آمریکا، هند، فرانسه بلژیک، هلند و… سمینار داشتم. چند کشور هم رزومه فرستادم و در حال مکاتبه هستیم.