وضعیت نامناسب اقتصادی مردم، گاهی آنان را وامی دارد که دست به اقداماتی بزنند که رابطه مستقیم با سلامت خودشان و افراد جامعه دارد. اگر زمانی کارت ملی برای انواع خریدها و پیشخریدها اجاره داده میشود، آنهم به این دلیل که فرد یا خانوادهای با این روش، اندک درآمدی حاصل کرده و به زخمی بزنند، شاید نشود در مورد تبعات اجتماعی آن چندان ایرادی گرفت-هرچند همین رفتار هم ضربه به اقتصاد کشور و اخلال در آن بوده و هست- اما خبر دردناک این روزهای کرونایی، که احتمالا دل هر شنوندهای را بهویژه اگر مسئول و متولی اموراقتصادی مردم باشد، به درد میآورد واگذاری نوبت واکسن در ازای مبلغی به دیگران است. طبعا این روزها، فعلا این سالمندان هستند که نوبت واکسیناسیون آنان رسیده- هرچند برخی هم در دوز اولش ماندهاند و هم در دوز دومش- اما برخی از این افراد که نوبتشان رسیده یا در پیش است، نوبت خود را میفروشند و این یعنی حال و و ضعیت معیشتی مردم چنان بد است که حاضرند در این میان سلامتی خود را مبادله کنند. این یک روش مبادله از نوع واکسن کرونایی است. روش دیگر گرفتن پول و ایستادن در صف به جای سالمندان است!
از آنجا که روند واکسیناسیون کند است،در برخی مناطق و مراکز افراد باید ساعتها در صف انتظار بمانند؛ این انتظار گاهی به ۱۲ ساعت هم میرسد و برخی برای این که نوبت خود را از دست ندهند، شب را هم در صف میخوابند! روشی که طبعا برای سالمندان چندان میسر نیست و برخی فرزندان خود را به این صفها میفرستند تا اگر نوبتی و واکسنی در کار بود، به آنان خبر دهند. اما در این میان برخی کاسبی جدیدی
راه انداخته و بهجای سالمندان و خانواده آنها در صف میایستند و برای ایستادن در صف واکسن پول میگیرند؛ که قضاوت در چندوچون رفتار این افراد چندان آسان نیست، زندگی گاهی بازیهای دردناک و تلخی پیش پای آدمیزاد میگذارد و فردیکه بازی نکند، احتمالا قافیه را خواهد باخت. یک قافیه از بیشمار قافیههای زندگی در این سامان که مدتی است وارد جریان کرونا، واکسیناسیون و معاملات مختلف پیرامون آن شدهاست