پنج شنبه , آذر ۱ ۱۴۰۳

باید دید چه می‌کنند

از جمله موضوعاتی که تقریباً تمامی کاندیداهای ریاست‌جمهوری و نیز اکثر کارشناسان و اساتید اقتصاد روی آن اتفاق نظر داشته‌اند موضوع کاهش ریسک سرمایه‌گذاری و فعالیت در حوزه تولید و افزایش ریسک سرمایه‌گذاری در بخش غیرمولد یا سفته‌بازانه است.دیروز یکی از دوستان که سال‌هاست به آمریکا مهاجرت کرده اما هنوز دل در گرو کشورمان دارد و علاقمند به رشد و توسعه و پیشرفت کشور است می‌گفت در آنجا اگر زمینی داشته باشی و کاری روی آن صورت ندهی بلافاصله هم دولت فدرال و هم دولت ایالتی مأموران مالیات را سراغت می‌فرستند و تکس (برگه مالیاتی) برایت می‌فرستند و تا زمانی که چیزی در آن نکاری و کاری روی آن صورت ندهی و‌ آبادش نکنی رهایت نمی‌کنند. به خاطر همین هیچکس انگیزه خرید زمین و رها کردنش برای حفظ ثروت ندارد…

حال با این مثال که البته نه به معنای تأئید سیاست‌های ظالمانه و استکباری آن کشور است و نه نادیده گرفتن فاصله‌های طبقاتی وحشتناکی که در فاصله بین فقیر و غنی در آن کشور وجود دارد تنها به همین تفاوت رویکرد اشاره می‌‌‌کنیم تا به سخن ابتدای مقال برسیم که اگر قصد آن داریم تا تولید رونق بگیرد، چاره‌ای جز پرهزینه‌کردن سرمایه‌گذاری و فعالیت در حوزه‌های غیرمولد اقتصاد و جذاب‌کردن سرمایه‌گذاری در تولید نداریم. حال به مقایسه بپردازیم. خرید و فروش زمین و مسکن در کشورمان از جمله جذاب‌ترین حوزه‌های سرمایه‌گذاری است. زمین می‌خرید (فرقی نمی‌کند در روستا یا شهر) رهایش می‌کنید و چند سال بعد بی‌آنکه کاری رویش صورت داده باشید یا اشتغال و تولیدی در کار باشد چند برابر قیمت می‌فروشید. بی‌آنکه هرگز مأمور از اداره مالیات به سراغتان بیاید.

در حوزه‌های غیرمولد دیگر هم همین بساط برقرار است. ساده‌ترین کار و البته شاید کم ضرر ترین کار سپرده‌گذاری در بانک و دریافت سود ماهیانه آن است که همواره هم دارای معافیت مالیاتی است.

این سود برای سپرده‌های کوچک البته تا حدی می‌تواند جبران‌کننده‌ی حقوق اندک کارمندان و کارگرانی باشد که زیر فشار تورم کمرشکن و زندگی‌سوز قرار دارند، اما برای سپرده‌های ده‌ها میلیاردی چه طور؟! این روند سال‌هاست ادامه دارد، در حوزه تجارت، بازرگانی، واردات، خرید و فروش، معاملات و … به نظر می‌رسد حتی جامعه چنان به این رویه عادت کرده که آنها هم به این نتیجه رسیده‌اند که برای جلوگیری از فقیرترشدن، به فکر سرمایه‌گذاری و تبدیل پول خود به چیزی دیگر و یا حضور در بازار پرمنفعت‌تری از قبیل بازار ارز و طلا باشند و البته گناهی هم ندارند و چاره‌ای هم نمی‌بینند. اما حال که همه و از جمله رئیس‌جمهور منتخب به این نتیجه رسیده‌اند که باید به این وضعیت سروسامانی داد به ویژه با تأکید فراوانی که آقای رئیسی بر حمایت از تولید داشته و دارد چگونه می‌توان به این مقصود رسید؟ شاید بلافاصله از راه حل اخذ مالیات سخن به میان آید. اگر همه این را می‌دانستند پس چرا اقدامی صورت ندادند؟ برای آنکه بتوان با استفاده از حربه مالیات سازوکار درستی برایش تمهید کرد به ابزاری نیازمندیم به نام دسترسی آزاد به اطلاعات و شفافیت. در این باره هم سال‌هاست که سخنرانی‌های آتشین و مقالات مفصلی نوشته می‌شود اما چرا با وجود الزامات قانونی و عقلی و منطقی کار به انجام نرسیده است؟ بی‌تعارف. «فقدان اراده جمعی» نه تنها در دولت بلکه در اکثر ارکان قدرت و ثروت که در میان جمع با دست پیش می‌کشند و در خلوت با پا به عقب می‌رانند. درست از همینجاست که کار سخت آغاز می‌شود و نیاز به شهامت دارد. چرا که موانع محکم و مقتدری بر سر راه است وگرنه قانون مالیات برخانه‌های خالی، قانون مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر ثروت و… راه به جایی می‌بُرد.

در دولت جدید اگر قرار است اتفاقی مثبت و درست در این زمینه بیفتد رسانه‌ها هم باید جدی‌تر گرفته شوند و هیچ مقام و مسئولی هم نتواند از فعالیت حرفه‌ای آنان جلو بگیرد و بر هر درخواست اطلاعاتی مهر محرمانه بزند. راستی آقای رئیسی گفتند که مالیات تولید را تا مرز ده درصد کاهش می‌دهند و مالیات فعالیت‌های غیرمولد را آنقدر افزایش می‌دهند که سرمایه‌گذاری در آن حوزه‌ها از مزیت بیفتد اما راهکارش را نگفته‌اند. نسخه‌اش تحولی در حد انقلاب و بدون هرگونه تبعیض، در نظام مالیاتی، سیستم بانکی، دسترسی آزادانه به اطلاعات، تقویت رسانه‌، شفافیت بی‌تعارف با هر فرد و نهاد و ارگان و سازمان و محرم دانستن مردم بی‌تمایز و البته مقابله سخت با تعارض منافع در هر شکل آن است. باید دید چه می‌کنند. خدا کند که چنین کنند.

فتح الله امامی

این مطالب را نیز ببینید!

رای برای تغییر یک سرنوشت مبهم

زمان بسیار کمی تا انتخابات مانده است و من ناامیدتر و دلگیر تر از همیشه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *